نه ، هرگز آنها روی نگرداندند ( و پا به فرار نگذاشتند ) تا اینکه قلبهایشان شکافته شد درحالی که از جمله
شهیدانند .
کنایه در عبارت « ما نکصوا عَلی أعقابهم »
نوع کنایه : کنایه از صفت
۲- بَیــنَ جَنبیهِ خافِـقٌ یَتَـلَظَّـــی بِـغــایتِــــــه (همان، ص۳۱۴)
در سینه اش قلبی دارد که به شوق هدفش شعله می کشد.
کنایه در عبارت « بَیــنَ جَنبیهِ خافِـقٌ »
نوع کنایه : کنایه از موصوف
۳- یا ابنــه الأیکِ غـرِّدی أو فنـوحـی (همان، ص۳۷۲)
ای دختر بیشه زار ترانه سرایی کن یا نوحه سرده .
کنایه در ترکیب « ابنه الأیکِ »
نوع کنایه : کنایه از موصوف
۴- أبیّاً علی الضیم ، عفّ الیدَین ، نقیّ السریره ممّا یُریب (همان، ص۴۹۲)
ظلم ناپذیر، دستانش پاک و تختش نظیف است از آنچه که به شک و تردید وا می دارد .
کنایه در عبارات « عفّ الیدَین » و « نقیّ السریره »
نوع کنایه : کنایه از صفت
۵- بینَ یدَیهِ أسدٌ غضَنفرٌ علیه مِن ضربهِ سوطٍ أثرُ ( همان، ص۵۳۲)
در مقابلش شیری نیرومند است که اثر ضربه شلاق بر بدنش نمایان است .
نوع کنایه : کنایه از نسبت
۶- و ما ابتلی الحسودُ إلا جوهرا یتمّ نوراً وَ یطیبُ عنصرا (همان، ص۵۳۵)
و آن حسود جز گوهری را که نورش کامل و عنصرش زیباست مبتلا نکرده است .
کنایه در عبارت « جوهرا یتمّ نوراً وَ یطیبُ عنصرا »
نوع کنایه : کنایه از صفت
-
- رمز
درلغت یعنی اشاره با چشم ، اشاره با سر ، تلمیح ، کنایه ، معما ، نما و سنبل . ( آذرنوش ،۱۳۸۴
ش ، ص۲۴۸) و دراصطلاح بلاغیون رمز یکی از انواع کنایه محسوب شده که وسایط آن اندک
و معنایش پنهان و احتیاج به قدری تأمل دارد . ( پور نامداران ، ۱۳۶۷ش ، صص۳و۴ )
برای مشخص کردن معنای کلی اصطلاحی رمزبایـد گفت : رمز ، کلمـه ، عبارت ، تصویر ،
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
شخصیت یا اسم مکانی است که بیش ازیک معنا در خود داشته باشد که دو قطب اصلی بین این
معانی ارتباط برقرار می کند : قطب اول در بعد ظاهری رمز تجلی پیدا می کند و آن چیزی
است که حواس به طورمستقیم آن را دریافت می کنند وقطب دوم دربعد باطنی یا بعد مراد رمز
جلوه می کند . (العسّاف ، هل یستعید الرمز أمجاده فی الشعر الجدید)
ابراهیم طوقان شاعری رمزگرامانند سیاب و بیاتی وادونیس نیست وقصیده های رمزی اومانند
قصیده « الهدهد » محمود درویش تبدیل به یک اسطوره نمی شوند بلکه وی منظورش را در
بیشتر قصیده ها به وضوح بیان می کند و کمتر از کنایه و ایما و اشاره بهره می برد و اگر هم
شعری در رمز می سراید آنچنان مشکل نیست که قابل فهم نباشد .
دو قصیده« الحبشی الذبیح » ( ابراهیم ط. ، ۲۰۰۵م ، ص۴۳۲) و«مصرع بلبل » (همان ، ص۴۹۵ )
ابراهیم از جمله شعرهای رمزی او به شمار می روند .
شاعردرقصیده « مصرع بلبل » ،« ورده » (گل) را رمزی برای زن بدکارو بدنهاد و« بلبل »
را رمزجوانی شیدا وفریب خورده و« الروض» (باغ ) را رمزقهوه خانه یا …می داند ، ( گل )
رمزسنگین وغیرقابل فهم ودارای معناهای فرعی بسیاری نیست و بیشتر شبیه یک استعاره
می باشد و ( بلبل ) شاید خود ابراهیم است و ( باغ ) قهوه خانه ای که درآنجا با (گل) آشنا شده
است هنگامی که دربیروت جرقه های عشق را در درونش احساس کرد و … .
و اما در«حبشی الذبیح » رمزی که شاعرازآن بهره می برد خیلی عمیقتر وسنگین تراز قصیده
« مصرع بلبل» و کنایه از ملتهای مغلوب در مقابل استعمارگران است .
اگر چه برخی قصیده « بیض الحمائم » ابراهیم را جزء شعرهای رمزی او می دانند اما چنین
به نظرنمی رسد ودرست ترآن است که بگوییم در این قصیده پرستاران سفید پوش به کبوتران
سفید شبیه شده اند و حتی بیشترچنین به نظرمی رسد که ابراهیم دو قصیده مجزا را که در
زمان های متفاوت سروده در یک قصیده بنابر وحدت وزن و موسیقی و قافیه گرد آورده است ،
اوابتدا به وصف کبوتران سفید ،حرکات وزادگاه آنها می پردازد و سپس با مهارتی زیبا منظور