فرضیه اول:
بین مهارت فنی از مهارتهای چهارگانه مدیریت و اثربخشی رابطه معنیدار وجود دارد.
همانگونه که در جدول ۴-۴ ملاحظه گردید.برای بررسی این روش همبستگی پیرسون استفاده گردیده و نتیجه میگیریم که بین مهارت فنی مدیران با اثربخشی سازمان رابطه معنادار وجود ندارد. که این نتایج با تحقیقات علاقه بند (۱۳۷۶)،(پرداختچی۱۳۷۲)،(دری ۱۳۷۳)، کاتز (۱۹۷۴) ،سلطانی (۱۳۷۵)همسویی ندارد. در تبیین این فرضیه میتوان چنین بیان داشت که مهارتهای فنی با اثربخشی سازمان تاثیرغیر مستقیم دارد.شاخصهای مهارت فنی همانند امور دانش آموزان ،تسهیلات و تجهیزات آموزشی …. کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
فرضیه دوم : بین مهارت انسانی از مهارتهای چهارگانه مدیریت و اثربخشی رابطه معنیدار وجود دارد.
همانگونه که در جدول ۴-۵ ملاحظه گردید.مقادیر ضریب همبستگی برابر ۳۹/۰که این در سطح ۰۰۱/۰ معنادار شده است . ازآنجا که در سطح قابل قبول معناداری کمتر از ۰۵/۰ می باشد. بنابراین نتیجه می گیریم بین مهارت انسانی مدیران و اثربخشی سازمان رابطه معناداری وجود دارد. که این نتایج با تحقیقات علاقه بند (۱۳۷۶)،(پرداختچی۱۳۷۲)،(دری ۱۳۷۳)، کاتز (۱۹۷۴) ، سلطانی (۱۳۷۵)همسویی دارد .
در تبیین این فرضیه میتوان چنین بیان داشت که مهارتهای انسانی براثربخشی سازمان تاثیر مستقیم دارد.
کاتز (۱۹۷۴) بیان میدارد. مهارت انسانی یعنی داشتن توانایی و قدرت تشخیص در زمینه ایجاد محیط مفاهیم و همکاری و انجام دادن کار بوسیله دیگران، فعالیت مؤثر به عنوان عضو گروه، درک انگیزههای افراد و تإثیرگذاری بر رفتار آنان میباشد. داشتن مهارت انسانی مستلزم آن است که مشخص بیش از هر چیز خود را بشناسد، به نقاط ضعف و قوت خود آگاه باشد. از تأثیر گفتار و کردار خویش بر دیگران آگاه باشد و بتواند محیط امن و قابل قبولی برای جلب همکاری و دیگران فراهم سازد. مدیر آموزشی برای اینکه بتواند در شمار یکی از اعضا مؤثر محیط آموزش در آید و بین اعضای تحت رهبری خود همکاری و تفاهم بوجود آورد باید به حد کافی از مهارت انسانی برخوردار باشدپرداختچی (۱۳۷۲). در نظریههای گذشته مهارتهای مدیران را در قالب سه گانه ادراکی، انسانی وقتی نشان دادهاند و این امر به آن معنی بوده است که در هرم سازمانی بودجه از سطوح پایین ردههای مدیریتی به بالاترین سطوح مدیریت و مدیران ارشد حرکت کنیم نیاز مدیران به مهارتهای تکنیکی کاهش و مهارتهای ادراکی افزایش خواهد یافت دری (۱۳۷۳) معتقد است که دانش مدیریت فی نفسه برای ایجاد شایستگی مدیریت کافی نیست.رابرت،کاتز (ترجمه توتونچیان۱۳۷۰ص۹۶). در تحقیقی سطوح، مهارتها ، مهارت ادراکی بیشتر مرکز توجه بوده قرار داد
فرضیه سوم : بین مهارت ادراکی از مهارتهای چهارگانه مدیریت و اثربخشی رابطه معنیدار وجود دارد.
در تحلیل فرضیه سوم با بهره گرفتن از ضریب همبستگی پیرسون و بر اساس دادههای جدول شماره ۴-۶، ضریب همبستگی بین مهارت ادراکی مدیران و اثربخشی دبیرستانها مقدار ۴۵۸/۰ بدست آمد که در سطح خطاپذیری ۰۵/۰ معنیدار است، یعنی میتوان با احتمال ۰۰۰۱/۰ مطمئن شد که بین این دو متغیر رابطه معنیدار آماری وجود دارد. با افزایش مهارتهای ادراکی،اثربخشی سازمان نیز افزایش می یابد.
در تبیین این فرضیه میتوان چنین بیان داشت که مهارتهای ادراکی براثربخشی سازمان تاثیر مستقیم دارد.
نتیجه حاصل مؤید نتایج مطالعات کاتز و دیگر صاحبنظرانی است که در فصل دوم تحت عنوان سیستم مورد اشاره قرار گرفتند و نشان دهنده این موضوع است که بینش جامع و احاطه ذهنی مدیر دبیرستان بر کارکردهای آموزش و پرورش و اشراف بر نحوه تعامل و چگونگی کار این واحدها از طریق یگانهسازی و وحدت بخشی به کارهای مدیر موجب اثربخشی دبیرستان خواهد شد.
کاتز (۱۹۷۴) معتقد است مهارت ادراکی یعنی توانایی درک پیچیدگیهای کل سازمان و تصور همه عناصر و اجزای تشکیل دهنده فعالیت سازمانی به صورت کل واحد میباشد و مدیر آموزش برای اینکه بتواند محیط آموزشی را بشناسد، روابط متقابل میان عوامل مختلف را درک کند. اولویتهای آموزشی را تشخیص سازد، باید از مهارت ادراکی قابل ملاحظهای برخوردار باشد. همه مشاغل مدیریت مستلزم کار به مهارتهاست. گرچه در انجام دادن بعضی از وظایف مهارتهای سهگانه مدیریت لازم و ملزم یکدیگرند، اما ارزش نسبی آنها در سطوح ردههای مختلف فرق میکند. . نتیجه حاصل مؤید نتایج مطالعات کاتز و دیگر صاحبنظرانی است که در فصل دوم تحت عنوان سیستم باز مورد اشاره قرار گرفتند و نشان دهنده این موضوع است که بینش جامع و احاطه ذهنی مدیر دبیرستان بر کارکردهای آموزش و پرورش و اشراف بر نحوه تعامل و چگونگی کار این واحدها از طریق یگانهسازی و وحدت بخشی به کارهای مدیر موجب اثربخشی دبیرستان خواهد شد.
پرداختچی (۱۳۷۲) در نظریههای گذشته مهارتهای مدیران را در قالب سه گانه ادراکی، انسانی وقتی نشان دادهاند و این امر به آن معنی بوده است که در هرم سازمانی بودجه از سطوح پایین ردههای مدیریتی به بالاترین سطوح مدیریت و مدیران ارشد حرکت کنیم نیاز مدیران به مهارتهای تکنیکی کاهش و مهارتهای ادراکی افزایش خواهد یافت دری (۱۳۷۳) معتقد است که دانش مدیریت فی نفسه برای ایجاد شایستگی مدیریت کافی نیست رابرت،کاتز (ترجمه توتونچیان۱۳۷۰ص۹۶). در تحقیقی سطوح، ،مهارتها ،،مهارت ادراکی بیشتر مرکز توجه بوده قرار داد کوالسکی (۱۹۹۲)،لارش ویلاکو(۱۹۹۲)،گالیمر(۱۹۹۳)،همسویی دارد.
فرضیه چهارم :بین میزان ادراک مدیران و معلمان از مهارتهای سه گانه مدیریتی تفاوت معناداری وجود دارد.
همانگونه که در جدول ۴-۷ ملاحظه گردید.برای بررسی این فرضیه از روش Tاستودنت برای گروهای مستقل استفاده گردیده .و نتیجه می گیریم که بین ادراک مدیران و معلمان از مهارتهای سه گانه تفاوت معناداری معناداری وجود ندارد. که این نتایج با تحقیقات (سید عباسزاده، ۱۳۸۰) ،استورات(۱۹۸۷)، (عباس زاده، ۱۳۷۶)، استورات(۱۹۸۷)،مک کافی(۱۹۸۰)،مینتزبرگ (۱۹۷۵)،همسویی ندارد.
در تبیین این فرضیه میتوان چنین بیان داشت ،برای درک بهتر در سازمان باید مهارتهای لازم راببیند که این مهارتها در برگیرنده استفاده از روشها تکنیک ها علمی در جهت حل و درک مشکلات و توسعه برنامه عملیات بوده و بدون تحلیل کمتر موفقیتی در برنامه های بلند مدت حاصل می گردد. ولی متاسفانه در این فرضیه بین این دو گروه شکاف بزرگی وجود دارد ادراک معلمان و مدیران بر روی مهارتهای سه گانه تاثیر غیر مستقیمی دارد.
فرضیه پنجم : بین مهارتهای سه گانه (فنی ، انسانی ، ادراکی ) و اثر بخشی رابطه وجود دارد.
همانگونه که شکل ۴-۱ ملاحظه گردید. مدل(مسیر) پیشنهادی مقدار خطا یک نشان داده مقدار واریانس تنیین نشده توسط متغیر های مستقل می باشد. هر یک از مقادیر p نشان دهنده ضریب مسیر(بتا) می باشد که همان وزن های Beta در تحلیل رگرسیون یعنی ضریب همبستگی جزئی بین آن متغیر و متغیر درونزا(وابسته) می باشد. شکل نمودار۴-۱ مسیر برونداد را نشان
میدهد که از طریق نرم افزار AMOS5 مورد تحلیل قرار گرفته است.
همانگونه درنمودار ۴-۱ مشاهده می گردد، برای تحلیل این فرضیه از مسیر کاربرد رگرسیون چند متغیری در ارتباط با تدوین بارز مدل های علی می باشد. هدف آن بدست دادن برآورد های کمی روابط علی بین مجموعه ای از متغیر ها است. روابط بین متغیر ها در یک جهت جریان می باشد و به عنوان مسیر های متمایزی در نظر گرفته می شود. مفاهیم تحلیل مسیر در بهترین صورت از طریق نمودار ۲ مسیر که روابط علی احتمالی بین متغیر ها را آشکار می سازد، تبیین می شود. برای تشکیل نمودار مسیر دو نوع متغیر باید تعریف شود ۱- متغیر های برونزا یا مستقل که در این مهارتهای سه گانه می باشد ۲- متغیر های درونزا(وابسته) که در این اثربخشی می باشد.
همانگونه که در جدول ۴-۹ نشان داده شده مقدار پارامترهای موجود در مدل پیشنهادی برابر با ۱۰می باشد (۴واریانس برای هر یک از متغیر ها و ۷ ضریب مسیر) همچنین مقدار(GFI) شاخص خوبی برازندگی که نشان دهنده نسبت واریانس توجیه شده توسط مدل می باشد برابر با ۷۵۵/۰ می باشد که این مقدار هر چه به یک نزدیک تر باشد نشان دهنده این است که مدل ما برازنده تر است. همچنین مقدار (RMR) (ریشه میانگین مجذورات باقیمانده) که نشان دهنده مقدار تفاوت بین واریانس برآورد شده در مدل پیشنهادی ما و واریانس مشاهده شده می باشد برابر با ۱۲/ ۰می باشد.
درتبیین