سیاستهای جمعیتی و برنامه های آمایش سرزمینی همواره باید به نسبت جمعیت روستا به شهر و کاهش حاشیهنشینی شهرها توجه داشته باشد. صرفنظر از معضلات اقتصادی و حقوقی ناشی از بیتوجهی به این امور، بر هم خوردن تعادل جمعیتی در شهر و روستا و حاشیه شهرها، تهدیداتی علیه هویت فرهنگی اجتماعی ایجاد می کند. (گروه مطالعاتی امنیت، ۱۳۸۷: ۲۲۴)
افزایش جرائم و ناهنجاریهای اجتماعی، اختلاط هویتهای متعارض، بیهویتیهای ناشی از مشکلات روزمره اقتصادی و اجتماعی، مستقیما هویت ملی و هویتهای خرد را تحت تاثیر خود قرار میدهد. (عطار زاذه، ۱۳۷۸: ۷۴)
۲-۲-۷-۱۷-۵ تغییرات شدید در جنسیت جمعیت
در برخی از موارد بدلیل وقوع حوادث طبیعی یا اجتماعی، تغییرات جمعیتی نسبت جمعیت مرد به زن را به شدت بر هم میزند. به تبع این تغییر، در نوع مطالبات و رفتارهای عمومی و جمعی نیز تغییراتی حاصل میگردد، نهادهایی مانند خانواده تحت تاثیر قرار میگیرند و هویتهای زن گرایانه تقویت می شود. این تغییرات میتوانند در برخی موارد تعادلهای فرهنگی اجتماعی را بر هم زنند و از این نظر بر کمیت و کیفیت قدرت فرهنگی- اجتماعی تاثیرگذار باشند. (ولیپور، ۱۳۸۳: ۴۶۲)
۲-۲-۷-۱۷-۶ تغییرات جمعیتی در حوزه نخبگان
نخبگان علمی، فرهنگی و سیاسی یک جامعه نقش مهمی در هویتسازی ایفا می کنند. به عبارت دیگر نخبگان یک جامعه سهمی ازقدرت و امنیت ملی رادر اختیاردارند.(گروه مطالعاتی امنیت،۱۳۸۷: ۲۲۴)
بنابراین دگرگونی در کمیت این جمعیت مانند کاهش شدید آنها بدلیل مرگ و میر یا مهاجرت یا تغییرات درکیفیت آنها مانند تحصیل کردن اکثریت آنها در محیط هویتهای دیگر می تواند نشانههایی از تهدید قدرت و هویت فرهنگی- اجتماعی در یک جامعه باشد.(خلیلی، ۱۳۸۰: ۵۸۲)
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۲-۲-۸ امنیت عمومی و اجتماعی
۲-۲-۸-۱ مقدمه
برخی صاحبنظران معتقدند که مفهوم امنیت عمومی، برای حفظ جان، مال و شئونات زندگی افراد و مقابله با جرایم و آسیبهای اجتماعی و نیز برقراری نظم و قانون دلالت می کند. جامعهای که در آن احساس امنیت و آرامش نداشته باشد و ضریب امنیت عمومی آن از یک سو به خاطر رشد جرایم مانند سرقت، قتل، تبهکاری، مواد مخدر و … و از سوی دیگر به سبب آسیبهای اجتماعی چون اعتیاد، خودکشی، بینظمی و قانونگریزی و … کاهش یابد، فضای عمومی افراد دچار آشفتگی و پریشانی خواهد شد و دلمشغولی اصلی آنها مصون ماندن از چنین خطراتی است زیرا افزایش جرایم اجتماعی، زندگی را برای آحاد جامعه غیر قابل پذیرش می کند. (شفیعی، ۱۳۸۵)
در دائرهالمعارف ویکی پدیا امنیت عمومی این گونه تعریف شده است: عمل و کار ویژه دولتها در اطمینان بخشی به شهروندان، سازمانها و موسسات و نهادها نسبت به حفاظت از آنها در مقابل تهدیدات معطوف به خیر و رفاه و سعادت اجتماعات آنها میباشد. (گروه مطالعاتی دانشکده امنیت ملی،۱۳۹۰: ۸۷-۸۶)
۲-۲-۸-۲ مفهوم امنیت عمومی و اجتماعی
اکنون امنیت عمومی در بعد شناسی امنیت، به دنبال یافتن جایگاه و رتبه اعتباری برای خود میباشد، قابلیت عرضه مفاهیم گوناگون از امنیت، باعث شده است که تلقیهای متفاوتی مخصوصا در میان مسئولین و دستاندرکاران مسائل امنیتی در این باره پدیدار آید از این رو، هرچند اصطلاح امنیت عمومی در مقام بیان از کاربرد بالایی برخوردار گشته است، اما شیوع آن در گفتار، لزوما نمیتواند دلیلی برای وضوح معنایی واژگان آن باشد. اساسا مطالعات امنیتی معاصر، مباحث امنیت عمومی را مانند امنیت ملی یا امنیت بینالملل مورد توجه قرار نداده است.(گروه مطالعاتی دانشکده امنیت ملی،۱۳۹۰: ۸۵)
بطور کلی، تعاریف ارائه شده در مورد امنیت عمومی را میتوان به دو دسته تقسیم نمود:
نخست: تعاریف عام گرا که در پی توسعه حوزه امنیت عمومی هستند به گونه ای که تمام اجزای
امنیت در ذیل آن قابل طرح و بررسی باشد. در این راستا، برخی در مقام تحلیل، با اتخاذ نگرش سلبی به امنیت عمومی، آن را مترادف نبود ترس، نبود اجبار، نبودخطر خارجی و یا رفع نیازمندیهای اجتماعی و یا ترکیبی از عوامل مذکور میدانند و آن را رسالت دولت به شمار میآورند. برخی دیگر نیزنگرش ایجابی دارند وبیشتر به شرایطمطلوب وایدهآلنظر مینمایند.(Dietrich Fisher, 1993: 10) از این زاویه، برخی امنیت عمومی را در مفهومی عام احساس رضایت و اطمینان خاطر تعریف می کنند. (عامری، ۱۳۷۰: ۱۷۷)
دوم: تعاریف خاصگرا که در پی تخصیص و محدود کردن حوزه امنیت عمومی و تفکیک آن از سایر گونه های امنیت است. هرچند تلقیهای عامگرا در پی ارائه یک تعریف جامع از امنیت عمومی هستند که قابلیت تحت پوشش قرار دادن گونه های مختلف امنیت در عرصه داخلی را داشته باشد، چنین بهنظر میرسد که این تصویر بدلیل ضعف مبادی نظری و کاهش ارزش کاربردی آن، نتواند تایید اندیشمندان و تحلیلگران امنیتی را کسب کند. از سوی دیگر، ماهیت فراگیر امنیت عمومی، که بخاطر اتصاف به صفت عمومی پدید می آید، مانع از آن است که امتیاز فراگیری این گونه از امنیت نادیده گرفته شود. به نظر میرسد هر کدام از این نگرشها که مبنای کار قرار گیرد مبین این حقیقت است که امنیت عمومی فرایند و یا کالایی حیاتی و پرارزش برای زندگی شهروندان محسوب می شود. . (گروه مطالعاتی دانشکده امنیت ملی،۱۳۹۰: ۸۶)
از دید برخی (قالیباف، ۱۳۸۲)، امنیت عمومی، ناظر بر تولید و حفظ شرایطی است که در آن، منافع، مصالح و حقوق افراد، گروه ها و نهادهای اجتماعی تامین میگردد. در این تعبیر، وجوه امنیت عبارت از: سیاسی، اقتصادی، قضایی، فرهنگی، اجتماعی(فردی- جمعی) بوده و منشا بروز تهدید: درون واحد ملی، حوزه تحلیل محیط ملی و واحد تحلیل جامعه، گروه ها ونیروهای موثر اجتماعی میباشند. در این دیدگاه محور تحلیل: منافع، مصالح و یا آسیبها و بحرانهای ناشی از نظم و تعادل و یا تغییر و تحول میباشد و منظر نگرش به آن اجتماعی، انتظامی و امنیتی است و هدف از آن پایایی و پویایی نظام اجتماعی است و نیروی انتظامی عهدهدار حفظ و حراست آن میباشد. (گروه مطالعاتی دانشکده امنیت ملی،۱۳۹۰: ۸۷)
به عبارت دیگر سطح امنیت عمومی در حوزه استحفاظی پلیس قرار دارد که ناظر بر روابط، حقوق و
مسئولیتهای اجتماعی افراد جامعه با یکدیگر، با گروه ها و سازمانها و نهادهای دولتی و غیردولتی است. در واقع امنیت عمومی بستر و زمینه ساز امنیت داخلی و امنیت ملی است.( بیات، بهرام و امیری، عبدالرضا، ۳) امنیت عمومی مطابق تعاریف متعددی که از آن ارائه شده بطور کلی دربرگیرنده
دو رکن اصلی است که عبارتند از:
اول: امنیت عمومی در فضای مناسبات میان قدرت رسمی و شهروندان معنا و مفهوم مییابد تا از این طریق امکان اعمال قدرت مشروع فراهم آید. از این حیث، پرسنل اداری سازمان قدرت که در تعامل با مردم هستند نباید مردم را بدلیل بهرهمندی و یا اتصال شان به قدرت، تحت فشار قرار دهند. دیگر آنکه دولت وظیفه مدیریت مناسبات اجتماعی وبرخوردباعواملمخل راعهده داراستتادرنتیجه ضریب ایمنی در جامعه افزایش یابد. این کار ویژه دوم به صورت معین با فلسفه وجودی پلیس مرتبط است.
دوم: امنیت عمومی ناظر بر نوع مناسبات بین شهروندان است تا از این طریق امکان پالایش مناسبات از مفاسد احتمالی، فراهم آید. بر این اساس، روابط بین بازیگران مختلف در جامعه باید به گونه ای تحت نظارت و مدیریت سیستمهای امنیتی (پلیس، دستگاه قضایی و…) باشد تا ضمن آنکه متعرض اصل آزادی فردی نشود و نوعی اطمینان خاطر را برای افراد ایجاد نماید. به این معنا که در صورت بروز هر گونه آسیب و فسادی در شبکه روابط اجتماعی، نهادهای رسمی موظف به برخورد با این مفاسد به نفع منافع افراد متنضرر و منافع عمومی جامعه، وجود داشته و فعال باشند. در این قسمت شاهدنقش پیشگیری- نظارتی قدرت سیاسی میباشیم. امروزه این رویکرد دوساحتی به معمای امنیت عمومی تعبیر می شود به این معنا که اگر سیستمهای تامین امنیت عمومی خواهان تامین امنیت از طریق سخت افزاری باشند، به صورت توامان نتیجه منفی در سطحی بالاتر (امنیت داخلی) دریافت می کنند و اگر خواهان تامین آن از طریق راهکارهای توصیه شده از سوی گفتمان ایجابی باشند، بدلیل سایر مشکلات از جمله مسائل مشارکتپذیری جامعه، عملا سیستم تامین امنیت عمومی از تحقق اهداف خود بازمانده و غیر کارآمد تلقی میگردد.(گروه مطالعاتی دانشکده امنیت ملی،۱۳۹۰: ۸۸-۸۷)
بنابراین بر پایه ارکان فوق، برای امنیت عمومی، تنظیم مناسبات زیر قابل ارائه است:
الف- تنظیم مناسبات ملت (شهروند) – دولت
ب- تنظیم مناسبات ملت (شهروند) با نهادهای اجتماعی
ج- تنظیم مناسبات بین شهروندی (گروه مطالعاتی دانشکده امنیت ملی،۱۳۹۰: ۸۸)
شکل ۲-۳ نمای کلی ابعاد امنیت عمومی
همان طور که مشاهده می شود شهروندان رکن ثابت هر سه وجه امنیت عمومی به شمار میآیند. به همین دلیل تلاش برای جلب مشارکت عمومی مردم به صورت مستقیم و غیر مستقیم در دستور کار دولت مردان قرار دارد.(افتخاری، ۱۳۸۴: ۲۷-۲۴)
لذا میتوان امنیت عمومی را از جهت کارویژه چنین تعریف نمود: وضعیتی که در آن مناسبات اجتماعی بین افراد، نهادهای مدنی و بوروکراسی دولتی، از ظهور، توسعه و نهادینه شدن فسادهای مختلف صیانت شده و در نتیجه شاهد کاهش ضریب ناامنی افراد از ناحیه عملکرد سایر بازیگران درون جامعه باشیم. بنابراین مطابق با آنچه مطرح گردید و براساس مطالعات گروهی صورت گرفته میتوان تعاریف ارائه شده در تبیین مفهوم امنیت عمومی را از دید صاحبنظران گوناگون در شکل کلی به صورت جدول زیر مطرح کرد: (گروه مطالعاتی دانشکده امنیت ملی،۱۳۹۰: ۸۹)
جدول ۲-۲ تعریف ارائه شده در تبیین مفهوم امنیت عمومی از دیدگاه صاحبنظران
۲-۲-۸-۳ شاخص های کلی امنیت عمومی
مبتی بر آنچه گذشت میتوان شاخص ها و مختصات کلی زیر را برای امنیت عمومی برشمرد:
-
- اهداف امنیت عمومی:
الف- ایجاد آرامش و نظم عمومی
ب- تثبیت حاکمیت قانون و مقررات در جامعه
ج- حفظ انسجام جامعه
د- تضمین منافع عمومی و خصوصی مشروع مردم.
-
- تامین امنیت عمومی کارویژه دولت (سازمان رسمی قدرت) است.
-
- امنیت عمومی بخشی از امنیت داخلی را شامل می شود
-
- امنیت عمومی بر حفظ مصالح و نظم عمومی شامل تنظیم مناسبات و روابط سالم بین افراد، نهادهای مدنی و بوروکراسی دولتی اشاره دارد.
-
- امنیت عمومی عمدتا ازطرف افراد ناآگاه ویا منحرف ومتخلف و نه دشمن مورد تهدید است.
-
- امنیت عمومی دائر مدار پیشگیری از جرائم با جنبه عمومی و جبران آثار آن میباشد.
-
- امنیت عمومی از یک سو ناظر بر عملکرد کارکنان سازمان قدرت در تعامل با مردم و از سوی دیگر، عهده دار مدیریت مناسبات اجتماعی و برخورد با عوامل مخل است.
-
- امنیت عمومی در ایفای نقش نظارتی- پیشگیری دولت، بر پایه نظارت سیستمهای امنیتی (پلیس، دستگاه قضایی و…)، بربازیگران مختلف درجامعه وشبکه روابط اجتماعی شکل میگیرد تا آزادیهای مشروع افراد در جامعه مورد تعرض واقع نشود و اطمینان خاطر در جامعه ایجاد شود. (گروه مطالعاتی دانشکده امنیت ملی،۱۳۹۰: ۹۲-۹۱)
۲-۲-۸-۴ ابعاد مرجع امنیت عمومی
همان طورکه مطرح گردید، مرجع امنیت عمومی عموم میباشند، لذا برای درک بهتر مرجع امنیت عمومی، صاحبنظران (ره پیک، ۱۳۸۵) برای آن سه بعد کلی قائل شده اند:
۲-۲-۸-۴-۱ بعد مادی: حیات (مادی و معنوی)، آسایش، اموال، حیثیت و اعراض مردم
درک امنیت عمومی نیازمند شناسایی پایگاههای مادی و عینی متناسب بااین سطح از امنیت میباشد.