“
- استقلال در افکار و عقاید حسابرسی نیز تحت تأثیر قرار خواهد گرفت. تعارضات منافع بین شرکا و دیگر اعضای شرکتها نیز میتواند عواقب منفی بر انگیزه شغلی حسابرسان میدانی داشته باشد. با توجه به میزان تغییر شغل انتظار میرود، در میان حسابرسانی که معیارهای اخلاقی بالاتری دارند و از رفتارهای غیراخلاقی پرهیز میکنند استقلال بالا باشد. میزان تغییر شغل میتواند بر کیفیت خدمات ارائه شده به مشتریان تأثیر بگذارد.
اعمال بودجه زمانی نامتعارف، عدم استقلال حسابرس، اهمیت ندادن به مشتری، پیچیدگی کار و بروز رفتارهای ناکارآمد که حصول آن غیرممکن و لزوم دستیابی به آن مورد تأکید قرار گیرد، خود منجر به مشکلاتی چند خواهد شد. مهمترین این مشکلات از دست دادن انگیزه و توسل به انجام امور غیرحرفهای و غیراخلاقی میباشد. توسل به انجام امور غیرحرفهای که یکی از رایجترین روشهای مقابله با فاکتورهای مورداشاره میباشد. این رفتارها و گرایشهای که معلول میباشند به طور مستقیم و یا غیرمستقیم بر کیفیت کار حسابرسی تأثیرمی گذارد. مهمترین این رفتارها انجام ندادن برخی از مراحل حسابرسی بدون کسب مجوز از مافوق و کمتر گزارش نمودن زمان انجام حسابرسی میباشد. ضمن آنکه حسابرسان معتقدند احتمال بروز اینگونه رفتارها در دیگر حسابرسان بیش از خود آنان میباشد.
ازاینرو این پژوهش به تأثیر این عوامل و بروز رفتارهای ناکارآمد در مؤسسات تحت تئوری اخلاقی میپردازد. با توجه به بررسیهای صورت گرفته توسط محقق چنین تحقیقی با توجه به فاکتورهای موردبررسی در کمتر پژوهشی ملاحظه شده ضمن اینکه در پژوهشهای داخلی نیز این ترکیب از متغیرها بررسی نشده است.
۱-۴- مدل مفهومی پژوهش
پژوهش حاضر از مدل مفهومی که در شکل (۱-۱) نشان دادهشده است پیروی میکند که در آن فاکتورهایی شامل پیچیدگی کار، فشار تخصیص زمان، اهمیت مشتری و استقلال حسابرس بر رفتار ناکارآمد و تأثیر آن بر تغییر شغل موردبررسی قرار می گیرند.
شکل ۱-۱– مدل مفهومی پژوهش
۱-۵- اهداف تحقیق
هدف اصلی این پژوهش بررسی آزمون فاکتورهایی است که ممکن است باعث بروز رفتارهای ناکارآمد و نهایتاًً خروج حسابرسان از شغل خود در مؤسسات حسابرسی گردد. فاکتورهایی که در این تحقیق دخیل هستند شامل اهمیت مشتری[۲]، پیچیدگی کار[۳]، فشار بودجه زمانی[۴]، استقلال حسابرس[۵] و پذیرش رفتار ناکارآمد[۶] توسط مؤسسات حسابرسی میباشند.
این پژوهش اهداف زیر را دنبال میکند:
-
- این پژوهش تعدادی از فاکتورهایی که ممکن است بر سطح پذیرش رفتار ناکارآمد در یک مدل واحد اثر بگذارد را ارزیابی میکند و این مورد را دنبال میکند که عوامل گوناگون ممکن است همدیگر را خنثی یا با همدیگر فعلو انفعال داشته باشند.
-
-
- این پژوهش سعی بر این دارد شواهد تجربی مبنی بر نیاز برای برنامه های آموزش اخلاق در مؤسسات حسابرسی را بررسی نماید که سیاستمداران مؤسسات حسابرسی و حرفه گران در صورت نیاز آن را بتوانند به کار گیرند.
-
- اگرچه تسویی و گال (۱۹۹۶) اثرات تعامل کانون کنترل، متغیرهای شخصیتی و منطق اخلاقی را در موقعیتهای تعارض در حسابرسی را بررسی کردند، اما تعداد کمی از مطالعات روابط میان پیچیدگیهای کاری، فشار حاصل از بودجه زمانی، استقلال حسابرس و اهمیت مشتری را نیز مورد بررسی قرار دادهاند، بنابرین این تحقیق به دنبال بررسی این عوامل میباشد.
۱-۶- فرضیههای تحقیق
-
- فرضیه اول: پیچیدگی کار به طور مثبتی بر روی رفتار ناکارآمد حسابرس اثر میگذارد.
-
- فرضیه دوم: استقلال حسابرس به طور منفی بر روی رفتار ناکارآمد حسابرس اثر میگذارد.
-
- فرضیه سوم: اهمیت مشتری به طور مثبتی بر روی رفتار ناکارآمد حسابرس اثر میگذارد.
-
- فرضیه چهارم: فشار بودجه زمانی به طور مثبتی بر روی رفتار ناکارآمد حسابرس اثر میگذارد.
- فرضیه پنجم: رفتار ناکارآمد به طور مثبتی بر روی تغییر شغل حسابرس اثر میگذارد.
۱-۷- تعریف متغیرها
در این بخش تعاریف متغیرها در دو بخش مفهومی و عملیاتی گنجانده شده است که به صورت زیر میباشد؛
۱-۷-۱- تعریف مفهومی؛
- اهمیت مشتری:
اهمیت یکی از مفاهیم فراگیر در حسابداری و حسابرسی است که مشترکاً ولی با کاربردی جداگانه مورداستفاده قرارمیگیرد. اهمیت مشتری برای یک شرکت حسابرسی میتواند با ابعادش و دستمزد پرداختشده خدمات اندازهگیری شود. مشتریان مهم میتوانند به افزایش قیمت سهام بازار شرکتهای حسابرسی کمک کنند و شهرت آن ها را افزایش دهند (Yuen, 2010).
- فشار بودجه زمانی:
زمان موردنیاز برای انجام عملیات حسابرسی بیش از زمان پیشبینی شده در بودجه بوده و حسابرس ملزم به انجام کار در زمان تعیینشده میباشد (مهرانی، نعیمی، ۱۳۸۲)
این فشار به محدودیتهای زمانی در مشاغل حسابرسی که از محدودیت در منابع (زمان) ناشی میگردد اشاره دارد (De Zoort & Lord, 1997). ازطرفیدیگر، فشار بودجه زمانی یک نوع از فشار است که به طور بالقوه باعث تضعیف محیط کنترلی حسابرسان میگردد (McNair, 1991).
- استقلال حسابرس:
در بیانیه مفاهیم استقلال چارچوب نظری استقلال حسابرس (۲۰۰۰)، استقلال به عنوان وسیله رهایی از فشارها و سایر عواملی که توان حسابرسی برای تصمیمگیری بیغرضانه را بفرساید یا انتظار میرود که میفرساید، تعریفشده است. در این بیانیه، برای اینکه بر اساس تعریف، حسابرس مستقل به نظر برسد، رعایت مقررات حاکم بر استقلال حسابرس، لازم اما ناکافی است. حسابرس باید از تمام فشارها و سایر عواملی که بر بیطرفی او اثر منفی دارد یا اینکه سرمایهگذاران آگاه و سایر استفاده کنندگان اطلاعات مالی انتظار دارند اثر منفی داشته باشد، رها و در امان باشد.
- پیچیدگی کار:
زمانی از یک فعالیت به عنوان پیچیده نامبرده میشود که تصمیمگیرنده یا با این کار آشنایی ندارد و یا برای تصمیمگیری در این خصوص نیاز به پردازش حجم بالایی از اطلاعات را دارد (Arnold et al., 2000).
- رفتار ناکارآمد:
کوتاه حسابرسان در اجرای صحیح مراحل حسابرسی را میتوان به رفتارهای ناکارآمد حسابرسی نسبت داد. رفتارهای ناکارآمد، که ناشی از رفتار حسابرسان در طی دوره حسابرسی است، سبب کاهش کارایی در جمع آوری شواهد حسابرسی می شود. این رفتارها کیفیت حسابرسی را تحت تأثیر قرار میدهد و نیز به اعتبار حرفه خدشه وارد میکند (Piano et al., 2011).
۱-۷-۲- تعریف عملیاتی؛
در این پژوهش فاکتورهای تغییر پیچیدگی کار، استقلال حسابرس، فشار بودجه زمانی، اهمیت مشتری، رفتار ناکارآمد و تغییر شغل به صورت زیر سنجیده شدند؛
پیچیدگی کار: از سنجه هایی مشتمل بر ۲ سؤال تشکیلشده است. پرسشنامه نامبرده برگرفتهشده از مطالعات ین و همکاران[۷] (۲۰۱۰) میباشد که در آن با بهره گرفتن از طیف ۷ گزینهای لیکرت (۱= به شدت مخالفم، ۷= به شدت موافقم) مواردی همچون؛ نداشتن تجربه حسابرسی و تجربه حسابرسی صنعت خاص، سنجیده شده است.
“