تأیید
فرضیه (۷-۴): استقلال مالی در سواد مالی دانشجویان استان یزد تأثیر داشته است.
تأیید
فرضیه (۸-۴): دانشکده تحصیلی در سواد مالی دانشجویان استان یزد تأثیر داشته است.
تأیید
فرضیه (۹-۴): مقطع تحصیلی در سواد مالی دانشجویان استان یزد تأثیر داشته است.
رد
فرضیه (۱۰-۴): رشته مقطع متوسطه در سواد مالی دانشجویان استان یزد تأثیر داشته است.
تأیید
فرضیه (۱۱-۴): سطح تحصیلات پدردر سواد مالی دانشجویان استان یزد تأثیر داشته است.
رد
فرضیه (۱۲-۴): سطح تحصیلات مادر در سواد مالی دانشجویان استان یزد تأثیر داشته است.
رد
فرضیه (۱۳-۴): درآمددر سواد مالی دانشجویان استان یزد تأثیر داشته است.
رد
۵-۳ - نتایج پژوهش
- فرضیه اول در خصوص سنجش سواد مالی دانشجویان استان یزد مطرح و آزمون گردید. نتایج بررسی این فرضیه حکایت از عدم کفایت سواد مالی دانشجویان مورد نظر بود و این بدین مفهوم است که آنها توانایی قضاوت آگاهانه و تصمیمگیری موثر در استفاده از منابع پولی و مدیریت آن را ندارند. از دلایل عمده این نتیجه می توان به عدم آموزش مولفه های سواد مالی در تمام سطوح آموزشی ایران اشاره نمود.نتایج این فرضیه با نتیجه تحقیقات معینالدین (۱۳۹۰)، صبری و همکاران (۲۰۱۰)، هانا و همکاران ( ۲۰۱۱) همسو میباشد ولی با یافتههای پنگ و همکاران(۲۰۰۷) و کوجو(۲۰۱۰) همسویی ندارد.
-
-
- فرضیه دوم در خصوص معنادار بودن رابطه بین رفاه مالی و سواد مالی دانشجویان استان یزد مطرح و آزمون گردید. نتایج بررسی داده های به دست آمده نشان داد که بین رفاه مالی و سواد مالی دانشجویان استان یزد ارتباط معنادار و مستقیم وجود دارد؛ بنابراین میتوان گفت هرچقدر توانایی افراد در استفاده از دانش و مهارت برای مدیریت منابع مالی خود یعنی همان سواد مالی بهتر باشد، درک او نیز ازجنبههای مالی و غیرمادی وضعیت مالی شامل رضایت از درآمد و پس انداز، آگاهی از موقعیتهای سایر افراد، توانایی برآورده ساختن نیازها، حس امنیت مادی و حس راحتی، احساس عدالت و رضایت نسبت به سیستم توزیع درآمد در جامعه هم بهتر خواهد بود؛ به بیان دیگر فرد سطح رفاه مالی خود را مساعد تلقی می کند.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
-
- فرضیه سوم در خصوص معنادار بودن رابطه بین رفاه ذهنی و سواد مالی دانشجویان استان یزد مطرح شد که نتایج نشان داد که بین رفاه ذهنی و سواد مالی دانشجویان استان یزد رابطه معناداری وجود ندارد. در نتیجه میتوان گفت که با توجه به اینکه رفاه ذهنی دربرگیرنده ارزیابیهای مثبت و منفی افراد از زندگیشان میباشد و از چهار بعد شادکامی، کیفیت زندگی، رضایت از زندگی و رضایت محیطی تشکیل شده است و حیطه وسیعی از زندگی فرد را تحت پوشش خود قرار میدهد، نمی توان گفت که تنها داشتن سواد مالی کافی و توانایی گرفتن تصمیمات موثر و قابلاستفاده در مدیریت پول، میتواند این مؤلفه را به طور مستقیم تحتالشعاع خود قرار دهد.
- فرضیه چهارم تحقیق و فرضیات فرعی آن در خصوص تاثیر متغیرهای جمعیت شناختی بر سطح سواد مالی دانشجویان مطرح و آزمون گردید که مشخص شدکه متغیرهای سن، جنسیت، وضعیت تأهل، اشتغال، حوزه فعالیت، استقلال مالی، دانشکده تحصیلی، رشته مقطع متوسطه و سطح درآمد بر سواد مالی دانشجویان موثر بوده است و متغیرهای معدل کل، رشته تحصیلی مقطع متوسطه و تحصیلات پدر و مادر بر سواد مالی گروه تحت بررسی تأثیری نداشته است. در ادامه نتیجه فرضیات فرعی و مقایسه آن نتایج با تحقیقات پیشین درمورد هریک از متغیرهای جمعیت شناختی به تفکیک بیان میگردد:
- فرضیه (۱-۴)در خصوص بررسی رابطه بین سن و سواد مالی مطرح شد که مشخص شد رابطه معنادار و مستقیم بین این دو متغیر وجود دارد؛ بنابراین سن در سواد مالی دانشجویان استان یزد تأثیر دارد. که نتایج این فرضیه با نتیجه یافتههای کلکرک و نتر (۲۰۰۹) وکیندل(۲۰۱۰) تطابق داشته ولی با تحقیقات دواراک و هنلی(۲۰۱۰) و بلیندا و مندیگما (۲۰۱۳) مطابقت ندارد.
- فرضیه (۲-۴) در خصوص بررسی معدل کل در سواد مالی دانشجویان استان یزد مطرح شد که نتیجه آزمون این فرضیه نشان داد بین معدل کل و سواد مالی رابطه معناداری وجود ندارد؛ بنابراین معدل کل در سواد مالی دانشجویان استان یزد تأثیر ندارد.
- فرضیه (۳-۴)در خصوص بررسی رابطه بین جنسیت و سواد مالی مطرح شد که مشخص شد رابطه معنادار و مستقیمی بین این دو متغیر وجود دارد. علاوه بر این باید گفت که سطح سواد مالی مردان بیشتر از زنان بوده است که دلیل آن را میتوان حضور بیشتر مردان در اجتماع و آگاهی آنها در مورد مسائل اقتصادی جامعه و مدیریت منابع پولی خانواده که در جامعه امروزی بیشتر بر عهده مردان میباشد، دانست. نتیجه به دست آمده با نتایج مطالعات کلکرک و نتر (۲۰۰۹) و ابرئو و مندز(۲۰۱۰) همسو میباشد ولی با نتایج یافتههای کیندل(۲۰۱۰) و بلیندا و مندیگما (۲۰۱۳) همسویی ندارد.
- فرضیه (۴-۴) در خصوص بررسی وضعیت تأهل در سواد مالی دانشجویان استان یزد بوده است. نتایج نشان داد که سواد مالی دانشجویان تحت تأثیر وضعیت تأهل آنها میباشد؛ بدین صورت که افراد متأهل سطح سوادمالی بالاتری نسبت به افراد مجرد دارند.نتیجه تحقیق با یافتههای تحقیق کلکرک و نتر (۲۰۰۹) مطابقت
داشته ولی با نتایج تحقیق ابرئو و مندز(۲۰۱۰) تطابق ندارد.
- فرضیه (۵-۴) در مورد بررسی وضعیت اشتغال در سواد مالی دانشجویان استان یزد مطرح شد که مشخص گردید وضعیت اشتغال بر سواد مالی تأثیر داشته و افراد شاغل سواد مالی بالاتری نسبت به غیر شاغل دارند که دلیل آن را میتوان آگاهی و دانش در مورد مسائل اقتصادی دانست که باعث میشود که مدیریت منابع پولی خود را بهتر انجام دهند. نتیجه فرضیه با نتیجه تحقیق التمیمی و بن کالی(۲۰۰۹) همسو میباشد ولی با تحقیق بلیندا و مندیگما (۲۰۱۳) همسویی ندارد.
- فرضیه (۶-۴) درخصوص بررسی حوزه فعالیت در سواد مالی دانشجویان استان یزد آزمون شد که نتایج نشان داد حوزه فعالیت افراد در امور مالی بر سواد مالی آنها تأثیرگذار بوده است که نتیجه به دست آمده نشاندهنده این است که فعالیت در این حوزه باعث می شود دانش فرد در مورد مسائل مالی و اقتصادی و توانایی وی در کسب اطلاعات، تجزیه و تحلیل و مدیریت وضعیت مالی شخصیاش بهتر شود.
- فرضیه (۷-۴) درمورد بررسی استقلال مالی در سواد مالی دانشجویان استان یزد بود که نتیجه بررسی فرضیه نشان داد، استقلال مالی در سواد مالی دانشجویان استان یزد تأثیر معناداری داشته است که با توجه به تحلیلهای انجامشده نیز میتوان گفت سواد مالی افراد دارای استقلال مالی، بیشتر از افراد فاقد استقلال مالی میباشد که دلیل آن را می توان آشنایی و آگاهی بیشتر این گروه در مورد مسائل مالی و اقتصادی دانست. این نتیجه با یافتههای تحقیق معینالدین (۱۳۹۰) همخوانی دارد.
- فرضیه (۸-۴) در خصوص بررسی رابطه بین دانشکده تحصیلی و سواد مالی دانشجویان استان یزد مطرح و آزمون گردید که نتایج فرضیه نشان داد، دانشکده تحصیلی در سواد مالی دانشجویان تأثیر معناداری داشته است؛ علاوه براین معلوم گردید، دانشجویان دانشکده فنی و مهندسی نسبت به دانشکده علوم انسانی میانگین سواد مالی بیشتری دارد. دلیل این امر را میتوان برخورداری دانشجویان این دانشکده از قدرت تجزیه و تحلیل بهتر در حل مسائل دانست. این نتیجه با یافتههای تحقیق معینالدین(۱۳۹۰) همخوانی دارد اما با یافتههای تحقیق یوسفی(۱۳۹۰) همخوانی ندارد.
- فرضیه (۹-۴) در مورد تاثیر سطح تحصیلات بر سطح سواد مالی دانشجویان استان یزد بود که تحلیل داده های تحقیق نشان داد، تفاوت معنیداری بین چهار گروه مورد بررسی( کاردانی، کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری) در سطح سواد مالی دانشجویان دیده نمی شود؛ بنابراین مقطع تحصیلی در سواد مالی دانشجویان استان یزد تأثیر معناداری نداشته است.نتیجه به دست آمده با نتیجه تحقیق کیندل(۲۰۱۰) همخوانی ندارد اما با تحقیق یوسفی (۱۳۹۰) همخوانی دارد.
- فرضیه (۱۰-۴) در خصوص تاثیر رشته مقطع متوسطه در سواد مالی دانشجویان استان یزد مطرح گردید که نتایج بررسیها نشان داد رشته مقطع متوسطه در سواد مالی دانشجویان استان یزد تأثیر معناداری داشته است و دانش آموزان رشته ریاضی،فیزیک نسبت به رشته علوم انسانی میانگین سواد مالی بیشتری دارند که میتوان دلیل آن را برخورداری توانایی دانش آموزان این رشته در تجزیه و تحلیل و حل بهتر مسائل دانست.
- فرضیات (۱۱-۴) و (۱۲-۴) در مورد بررسی سطح تحصیلات پدر و مادر در سواد مالی دانشجویان استان یزد مورد بررسی قرار گرفت که نتایج آزمون فرضیه نشان داد، سطح تحصیلات پدر و مادر برسطح سواد مالی دانشجویان استان یزد تأثیر نداشته است. نتیجه به دست آمده با یافته تحقیق راحت دهمرده (۱۳۹۰) همخوانی دارد اما با تحقیق مورفی(۲۰۰۵) مطابقت ندارد.
- فرضیه (۱۳-۴) درخصوص بررسی سطح درآمد در سواد مالی دانشجویان استان یزد مطرح و آزمون شد که مشخص شد، سطح درآمد بر سطح سواد مالی دانشجویان تأثیری نداشته است و و بین افراد با گروه های درآمدی متفاوت از نظر سواد مالی تفاوت معناداری وجود ندارد. این نتیجه با یافتههای تحقیق یوسفی (۱۳۹۰) همسو میباشد اما با نتایج تحقیق ابرئو و مندز(۲۰۱۰) همسویی ندارد.
۵-۴- محدودیت های تحقیق