هر یک از ایالات حکومت ایران یک واحد مستقل اقتصادی محدودی را تشکیل می داد . پیش رفت روابط و مناسبات کالا و پول در امر استقرار یک اقتصاد واحد حکومت ، موثر واقع نشد ؛ زیرا به طور عمده تجارت محصور بود در آلات و ادوات زینت و مقدار کمی از وسایل زندگانی .
ایالات حکومت ایران را می توان به دو گروه منقسم کرد : یک گروه شامل نقاط وسیعی از ایران و همچنین آسیای میانه و ایالات الحاق شده بدان ( که هنوز اصول بردگی در آنجا چندان رواجی نداشت و طبق نظامات و مقررات قدیم رفتار می شد ) که ما از وضع این ایالات چندان اطلاعی نداریم و ظاهراً مترقی ترین آنها باکتریا بود .
گروه دیگر ساتراپی های آسیای مقدم حکومت هخامنشیان ، که از لحاظ اقتصاد مهمتر و پیشرفته تر بودند و با فعالیت بازرگانی و مبادله و داد و ستد کالاهای تجاری درآمد کلی و اساسی پادشاهان ایران را تامین می کردند و قلب کشور محسوب می شدند . مالیاتی که پادشاهان ایران از ساتراپی های آسیای صغیر و ماوراءالنهر (سوریه و فینیقیه و فلسطین و بین النهرین شمالی) و ارمنستان و عیلام و لیدی به عنوان مالیات دریافت می داشتند دو یا سه برابر بیش از کلیه سایر قسمت های کشور بود .
مصر نیز به این ایالات ملحق بود و از کلیه کشورهای مترقی با حکومت ایران کمتر ارتباط داشت و فقط در پاره ای از دوران قرون ششم و چهارم در تحت استیلای ایران قرار داشت .
بابل و سایر شهرهای مستقل این کشور در دوران هخامنشیان نیز مرکزیت مهم صنعتی و تجاری خود را حفظ کردند . رفاه و آسایش آنها در این بود که تجارت و محصولات ساخت بابل از قبیل منسوجات و قالی و مصنوعات دیگر رونق و رواج زیادی داشت .
اراضی بابل یا در اختیار مالکین خصوصی بود یا در مالکیت دولت قرار داشت . در اراضی پادشاه ، سهامی از اراضی تعیین می شد که صاحبان آن موظف بودند سربازانی را در اختیار دولت بگذارند («زمین تیر و کمان» ) به وسیله پرداخت پول معافیت از خدمت سربازی امکان پذیر بود . اراضی متعلق به ساکنان شهرهای ممتاز و نمایندگان ادارات پادشاهی جزو املاک خصوصی محسوب می شدند . وضع کشاورزان عادی ، خارج از حدود شهر ، چندان برای ما روشن نیست .[۲۰۷]
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
مالیاتی که از طرف ایرانیان اخذ می شد سنگین بود . ساتراپی بابل سالانه مبلغی در حدود یک هزار تالانت ( تقریباً سی تن ) نقره به خزانه می پرداخت ؛ ولی ساکنین شهرهای ممتاز محتملاً ، همانطور که قبل از استیلای ایرانیان هم متداول بود ، مالیات های دولتی را نمی پرداختند . هر گاه این مالیات ها به وسیله مستاجرین مالیات دریافت می گردید ، بدیهی است میزان آن افزایش می یافت ؛ زیرا مستاجر قسمتی از وصولی ها را برای خود حفظ می کرد . از زمان خشایارشای اول ، ایرانیان معابد بابل را گنجینه هایی تلقی می کردند که از این گنجینه ها می توانند عواید خود را آزادانه تامین و تکمیل کنند . پر معلوم است که حکومت ایران در بابل چندان پایه محکمی نداشت و ایرانیان پیوسته مجبور بودند شورش هایی را که در آنجا به وقوع می پیوست سرکوب کنند . تصور وجود سلطنت بابل به تدریج از اذهان زایل می شد .
وضع آن ساتراپی را که منابع تاریخ ماوراء النهر آشور می نامند (در ایران باستان : آتورا) و مشتمل است بر بین النهرین شمالی و سوریه و فینیقیه و فلسطین ، از خیلی جهات نظیر وضع بابل بود . در فینیقیه یک رشته شهرهای تجاری مستقل وجود داشت . این شهرهای ثروتمند تجاری به اسامی تیر ، سیدون ، آرواد و غیره از یک طرف از لحاظ اقتصادی با کشورهای دریای مدیترانه و از طرف دیگر با آسیای مقدم مرتبط بودند و ضمناً بین این ایالات سمت وساطت را نیز به عهده داشتند . وجود حکومت ایران ، ورود مستمر کالاهای آسیا را جهت تجارت و همچنین حمایت سیاسی آن دولت را در برابر بازرگانان یونانی و دریانوردان ، جهت آنان تامین و تضمین می کرد . فینیقی ها کسانی بودند که امور بحری هخامنشیان و اعزام قشون آنها را از طریق دریا به شرق مدیترانه انجام می دادند و از همین جهت بود که فینیقی ها از هخامنشیان پشتیبانی می کردند . شهرهای فینیقی استقلال وسیعی داشتند . مانند گذشته در نحوه اداره شهرهای خود اختیارات داشتند و مسکوکات نقره ای مخصوص به خود ضرب می کردند ولی ضمناً همان علل و جهاتی که در سایر مراکز تجاری و صنعتی برای استقبال از یک استقلال بیشتری وجود داشت ، بدون شک در فینیقیه هم موجود بود . در همین موقع ایرانیان مصمم شدند در ماوراء النهر یک شهر ممتاز معبدی و مذهبی دیگری به نام «اورشلیم » در فلسطین ( واقع در راه های تجاری و نظامی مصر که پیوسته نافرمانی می کرد ) احداث کنند . کورش در قرن ششم قبل از میلاد اجازه داد که نسبت به تجدید بنای این شهر اقدام شود و از مالیات های عمومی و سایر عوارض معاف گردد . برای تحقق این نظر به اسرای یهودی ، که در آغاز قرن ششم قبل از میلاد به بابل انتقال یافته بودند ، اجازه داده شد که به میهن خویش باز گردند . در اینجا قبایل برگزیده یهود می بایستی شهری مشابه شهرهای مذهبی بابل تاسیس کنند . اصول مذهب مخصوص خدای محل (یهوه) نظیر شهرهای بابل ، اهالی اورشلیم را از لحاظ عقیده از سایر ساکنینی که عقاید آنها نوع دیگری بود ، جدا می ساخت و در قرون پنجم و چهارم قبل از میلاد این تفکیک و جدایی در اثر تدوین اصول عقاید یهود تشدید و تقویت شد . منهیات مختلف دینی ، موانست و مجالست یهودیان را با سایر ملل و اقوام دشوار ساخت .[۲۰۸]
در قدیمی ترین کتیبه ، یعنی کتیبه ی بیستون ، ۲۳ کشور نام برده شده اند . در واقع این نام ها بازگو کننده ی قلمروها و سرزمین هایی است که کورش دوم و کمبوجیه ی دوم فتح کرده بودند ، چون کتیبه بلافاصله پس از به سلطنت رسیدن داریوش ، احتمالاً به سال ۵۱۹ ، نقر شده است .
در کتیبه های شاهی ، شاه ایران از سرزمین های متعلق به شاهنشاهی که به او خراج می پرداختند ، نام می برد . نام پارس ، مرکز حکومت پادشاهی ایران ، در این فهرست نیست . ولی در حالی که هرودوت این را به این معنا می گیرد که پارس از پرداخت مالیات معاف بوده است ، در متون الواح باروی تخت جمشید به روشنی مالیات پرداختن پارسیان در مناطق اداری پارس ثبت شده است . ماموران مالیاتی برای جمع آوری مالیات اعزام می شدند و این مالیات به صورت دام زنده پرداخت می شد و بر روی الواح گلی ثبت می شد . بنابراین باید بین پرداخت مالیات و پرداخت خراج تفاوت وجود داشته باشد . خراج را مردمان ساتراپی های شاهنشاهی می پرداختند . خراج احتمالاً مبلغی بوده که برای هر سرزمین جداگانه تعیین می شده است ، گرچه هیچ منبع خاور نزدیک بر جا نمانده است که به ما بگوید مبلغ مربوط به هر ساتراپی چه قدر بوده یا خراج چه موقع پرداخت می شده است . احتمال دارد که ساتراپ ها خراج را جمع آوری می کردند . قسمت اعظم آن را به کاخ سلطنتی می فرستادند و در ضمن درصدی از آن در مراکز ساتراپ نشین ها و به منظور هزینه های آنها نگهداری می شده است . ویارویی هخامنشیان و وسعت سرزمین آنها و تماس آنها با یونانیان نگرش تاریخی غربیان با ایرانیان شکل گرفت . امپراطوری وسیع پارس باعث اهمیت آنها و حتی نام بردن از
محتملاً کیفیت اجتماعی آنها را در آغاز هزاره اول قبل از میلاد بریا ما روشن می دارند . [۲۰۹]
به طوری که در فوق اشاره شد مولفین یونانی به وجود یک پادشاهی باکتریا در قدیم اشاره می کنند . به موجب اسناد و مدارک موجود باستان شناسی در قرون هفتم – ششم قبل از میلاد ، در این نقطه ، کشاورزی بر پایه و اساس آشنا شدن با روش استفاده از آهن از حدود واحه های واقع در کوه پایه تجاوز کرده ، در حوضه رودخانه های بزرگ آسیای میانه واحه های کشاورزی توسعه می یابد . وجود صنعت سفال سازی معرف پیدایش تولید کالاست . برای اولین بار یک رشته قصبات بزرگ به صورت شهر مانند مرقند ( سمرقند ) در سغدیان و شهر بزرگ گورقلعه ( مرو ) در مرغیان و باکتریا ( بلخ ) و شهر بزرگ قلعه میر ( قبادیان ) در باکتریا به وجود می آید . احتمال می رود که در باکتریا ، در قرون هفتم – ششم قبل از میلاد ، جامعه طبقاتی به وجود آمده و حکومت های کوچکی تاسیس گشته است و بعضی از ایالات توانسته اند بر سایرین برتری پیدا کنند . امکان دارد که در اینجا هم مانند ماد اتحادیه قبایل هنوز ادامه داشته و در روزهای بروز جنگ ، قبایل و نخستین حکومت های کوچک باکتریا با یک دیگر متحد و موتلف می شده اند . شاید هم حکومت متحد باکتریا و ایالات متصل به آن ، از قبل تشکیل شده باشد .
بود . [۲۱۰]
باکتریا در قدیم الایام ، یکی از حاصل خیزترین کشورهای مشرق زمین به شمار می رفته و از لحاظ پرورش نژاد اسب شهرت و معروفیت به سزایی داشته است . مهم ترین قصبه آن باکتریای زرین اسب ( بلخ کنونی در افغانستان شمالی ) بوده که در قدیم آن را در ردیف شهرهای مهمی مانند بابل و شوش و اکباتان و پرسپولیس و ساردس و غیره به شمار می آورده اند . علاوه بر باکتریا یک رشته قلاع مستحکم نیز در این ناحیه وجود داشته که بعضی از آنها تاکنون به وسیله باستان شناسان کشف شده است . در دره اُکس ( آمودریا و وخش ) امر کشاورزی بر اساس آبیاری مصنوعی وجود داشته است .
در کتیبه های شاهی برای اشاره به خراج واژه ی فارسی baji به کار رفته است . ولی baji نه تنها به معنای پرداخت ثابتی است که مردمان سرزمین هایی که رعایای شاه بودند ، می پرداختند ، بلکه شامل هدایا نیز می شد . برای مثال ، نه نوبه ای ها خراج می پرداختند ، نه کولخیان ؛ عرب ها نیز خراج نمی پرداختند و این پاداشی بود که برای حمایت از لشکرکشی کمبوجیه به مصر گرفتند . ولی این ملت ها در کتیبه های شاهی نام برده شده اند و بر پلکان بزرگ تالار بار عام تخت جمشید نیز در حال حمل هدایا برای شاه نقش شده اند . این سوال را که چه سرزمین هایی خراج می پرداختند و چه سرزمین هایی هدیه می آوردند ، بهتر است با توجه به این نکته پاسخ داد که سرزمین هایی که در حاشیه و مرزهای شاهنشاهی واقع شده بودند و مسئول دفاع از مرزها در برابر هجوم قبایل بودند و نیز قبایل کوچر و کوه های زاگرس ، از یک وضعیت نیمه مستقل در شاهنشاهی ایران برخوردار بودند . تا زمانی که سلطنت شاه ایران را به رسمیت می شناختند و از وی سرپیچی نمی کردند و احترامات خود را نسبت به شاه با آوردن هدایای سالانه نشان می دادند ، این مردمان می توانستند به این وضعیت نیمه مستقل ادامه دهند .
بنابراین baji هم هدایا را دربر می گیرد ، هم خراج را تمایزی که هرودوت بین آنها قایل شده است ، یعنی به ترتیب phoros و dora ، کمی گمراه کننده است ، زیرا « هدایا » هم نوع معینی از پرداخت به شاه بود . چون پارس بزرگ مرکز شاهنشاهی پارسیان بود و بنابراین پارسیان ملت خراج گزار نبودند ، خود پارس در واقع مجبور نبود خراج بپردازد ، ولی از پرداخت مالیات به شاه معاف نبود .
سرزمین هایی که در کتیبه های شاهی نام برده شده اند ، به طور قابل ملاحظه ای با نام سرزمین های خراج گزار که هرودوت می گوید ، تفاوت دارند . معنای واقعی این فهرست ها چیست ؟ هیچ منبع پارسی ای بر جا نمانده است که ما با استناد به آن بگوییم کدام سرزمین ها خراج می پرداخته اند و سهم هر سرزمین چه اندازه بوده است . بنابراین هرودوت تنها منبعی است که تصوری درباره ی سازمان امور مالی شاهنشاهی ، میزان خراج هر سرزمین یا گروه های مردمان خراج گزار به ما می دهد .[۲۱۱]
در زمان کورش بزرگ و حتی کمبوجیه مالیات معینی وجود نداشت و چون کورش در بسیاری از موارد ، روش دولت ماد را پذیرفت و حتی در زمینه نظامی ، سازمان نیروها را بر شالوده پیشین ریخت ، بنابراین طبق اصول می باید همان روش مالیاتی و دریافت و خراج را به طور موقت پذیرفته باشد ، تا بعدها با مطالعه دقیق و فرصت کافی ترتیب مناسب دیگری را جایگزین آن سازد . پس طبق سنت و عرف معمول زمان ، ملل تابعه هدایا و پیشکش هایی می دادند ، که به مصرف کارهای کشور و هزینه لشکرکشی و پرداخت ماهیانه ارتشیان و فراهم آوردن جنگ افزارها می رسیده است .
هدایا و پیشکش هایی که تا زمان پی ریزی سازمان و طرح ریزی مالیاتی داریوش بزرگ به خزانه ایران می رسید نه دایمی بود و نه مبلغ و مقدار معینی داشت .
به طور یقین فرمانروایان در هنگام دریافت خراج و پرداخت سهم به خزانه شاهنشاهی در مرکز ، خودسرانه رفتار می کردند و چه بسا که بیداد و تبعیض و استثنا نیز زندگانی مردم را به تباهی می کشید و ویرانگری هایی به بار می آورد . داریوش بزرگ که خود سازمان دهنده خردمندی بود و از شیوه کارهای او نظم و ترتیب و سامانگری به خوبی دیده می شود ، در کنار سازمان های اداری به وضع دریافت و پرداخت مالیات فرمانروایان توجه کرد ، که نخست فشار بیداد فرمانروایان محلی را بر مردم کاهش دهد ، تا هم رفاه خانواده ها فراهم آید و هم موجبات دلبستگی ملل را به حکومت پارس استوارتر سازد و دیگر آنکه خراج هر استان بر ضوابط و معیارهای معلوم و مشخص که بر قدرت پرداخت مردم استوار و به انصاف نزدیکتر باشد استقرار پیدا کند . داریوش میزان تعهدات هر ساتراپ نشین را به دقت از روی درجه عمران و ترقی و تمدن آن معین کرد . به این ترتیب ضوابطی که داریوش سازمان مالیاتی خود را بر آن پایه گذاری کرد اینها هستند :
کاستن از خودسری و میل فردی در گرفتن خراج
تامین نسبی رفاه خانواده
جلوگیری از حیف و میل شدن خراج
درجه آبادی و باروری هر استان
میزان پیشرفت و تمدن هر یک از ملل
رعایت عدالت و انصاف
تحکیم مبانی قانون و نفوذ آن در جامعه سالم
میزان و تمرکز جمعیت
با رعایت اصول و ضوابط بالا ، برای هر استان ، مالیات جنسی و نقدی معینی ترتیب یافت که فرمانروای استان یا پادشاه بومی ، می بایست آن را گردآوری کند و به مرکز بفرستد . زیرا یکی از وظایف بزرگ ومهم استانداران گردآوری خراج و رساندن آن به گنجینه دولت بود . این مالیات از سراسر کشور شاهنشاهی که به بیست منطقه مالیاتی تقسیم شده بود جمع آوری می شد و تنها سرزمین پارس از پرداخت مالیات معاف بود .[۲۱۲]
استان هایی که مالیات را با نقره می دادند با «تالان» بابلی که یک واحد وزن بود می پرداختند و استان هایی که خراج را با زر می دادند از واحد وزن تالان اوبویی استفاده می کردند . هرودوت شرح ارقام و مناطق مالیاتی را چنین نام می برد :
منطقه یکم مالیاتی : شامل : بنیان ، ماکنت های آسیایی ، االیان ، کاریان ، لی کیان ، می لی یان و پامفی لیان . مردمان مزبور یک ایالت مالی را تشکیل می دادند و ۴۰۰ تالان نقره می پرداختند . این نخستین ایالتی است که داریوش تاسیس کرد .
منطقه دوم مالیاتی : شامل : مردم می سیان ، لیدیان ، لاسونیان ، کابالیان و هی گینان . میزان مالیات اینان ۵۰۰ تالان بود .
منطقه سوم مالیاتی : از هلس پونت به طرف راست این بغار ، شامل فریگی ها ، تراکی های آسیایی ، پافلاگونی ها ، کاپادوکیان ، ماریاندینیان و سریانی ها . اینها ۳۶۰ تالان می دادند .
منطقه چهارم : مردم کیلیکی تعداد ۳۶۰ اسب سفید از قرار روزی یک سر و نیز ۵۰۰ تالان نقره می آوردند . از این مبلغ سد و چهل تالان آن را برای نگهداری پادگان سوار نظام کیلیکی برمی داشتند و بقیه را که ۱۰۰ تالان بود به خزانه تقدیم می کردند .
منطقه پنجم : از شهر پی سیدیه در حوالی کیلیکیه و سوریه تا مصر به غیر از بخشی از سرزمین عرب امتداد می یافت ، ۳۵۰ تالان می پرداختند . فینیقیه ، سوریه ، فلسطین و قبرس جزو این منطقه بود . « فینیقی ها چون خود تابعیت دولت ایران را پذیرفته بودند مالیات کمتری می پرداختند » .
منطقه ششم : کشور مصر ، لیبیا ، سیرن ، برقه ، ۷۰۰ تالان می پرداختند و ۱۲۰ هزار مدیمن ( مدیمن واحد حجم یونان و برابر ۵۱ لیتر است ) گندم هم برای نگاهداری پادگان ایران در کاخ سفید منفیس می دادند و درآمد شکار ماهی دریاچه موریس نیز به شهبانوی ایران اختصاص داشت .
منطقه هفتم : ساتاگیدها ، گندارها ، دادیک ها ، آپاریها ۱۷۰ تالان می پرداختند ( دادیک ها را تاجیک ها دانسته اند ).
منطقه هشتم : خوزستان با شوش ۳۰۰ تالان می دادند .
منطقه نهم : بابل و آسور ۱۰۰۰ تالان نقره و ۵۰۰ پسر جوان می پرداختند .
منطقه دهم : همدان و سایر بخش های ماد و مردم پریکان و ارت کریبانت ۴۰۰ تالان می دادند . (پریکان یا پریتکان با اصفهان تطبیق داده شده است ).
منطقه یازدهم : کاسپی ها ، پسیک ها ، پانتی مات ها ، داریت ها که از حیث پرداخت مالیات یکی شده بودند ، ۲۰۰ تالان می دادند .
منطقه دوازدهم : از باختران تا سرزمین اگل ها ۳۰۰ تالان می پرداختند .
منطقه سیزدهم : پاکتی ها و ارمنستان و نواحی همسایه تا دریای سیاه ۴۰۰ تالان می دادند .
منطقه چهاردهم : ساگارت ها ، سرنگی ها ، تامانی ها ، اوتی ها و میکیان و ساکنان جزایر دریای اریتره ، ۶۰۰ تالان
منطقه پانزدهم : سکاها و کسپیان ها ، ۲۵۰ تالان می پرداختند .
منطقه شانزدهم : پارتی ها ، خوارزمی ها ، سغدی ها و هراتی ها ۳۰۰ تالان می دادند .
منطقه هفدهم : مردم پاریکانی و حبشی های آسیا ۴۰۰ تالان می پرداختند .
منطقه هیجدهم : ماتیان ها ، ساسپیرها ، آلارودی ها ۲۰۰ تالان می دادند ( مردم حوالی رود ارس و اطراف کوه آرارات )
منطقه نوزدهم : مسخ ها ، تی بارن ها ، ماکرن ها ، مزی نک ها ، مارها ۳۰۰ تالان می پرداختند .
منطقه بیستم : مردم هند که جمعیت آنها بیشتر از همه است ، اینها سنگین ترین مالیات ها را می دادند زیرا ۳۶۰ تالان خاک طلا می پرداختند .[۲۱۳]