علامه مجلسی ذیل روایت زراره از قول امام باقر(ع) (إنما فرض الله علی الناس…) مینویسد:
ممکن است گفته شود کلمه «إنما» بر حصر دلالت دارد؛ یعنی میتوان حمل بر اهم کنیم و اینطور براشت شود که منظور همه نمازهای یومیه است. اما در حدیث میفرماید: وضعها من تسعه این به معنی استثنا است. یعنی وجوب از ایناشخاص: زن، مریض، بنده، کور، مسافر، صغیر و کسی که بیش از دو فرسخ بامحل اقامه جمعه فاصله دارد ساقط است. میدانیم که نمازهای یومیه تحت هیچ شرایطی از عهده کسی ساقط نیست و همه مردم اعم از کور، مریض، پیر و… واجب است نمازهای یومیه خود را بهجای آورند.[۲۴۰]
ج) جمع بندی نهایی علامه مجلسی مبنی بر وجوب تعیینی اقامه نماز جمعه
علامه مجلسی در ادامه مطالب قبل میگوید:
بعد از همه این اختلافات که در بین فقها وجود دارد، آنچه که به نظر من میرسد، وجوب مضیق تعیینی نماز جمعه است در همه زمانها، چه در زمان حضور امام معصوم و چه در زمان غیبت ایشان و حتماً شرط اینست که در زمان حضور امام معصوم«علیهالسلام» ، نایب عام و یا خاص ایشان فریضه را اقامه نمایند و سپس میگوید: وجود عدالت در امام جمعه کفایت از همه چیز میکند آنهم عدالتی که به مفهوم عام در بین مردم جا افتاده و اینکه امام جمعه از مسائل شرعی آگاهی داشته باشد چه این آگاهی او از روی اجتهاد باشد و چه از روی تقلید از مجتهد و فقیه جامع الشرایط حاصل شده باشد.آنچه از روایات برمی آید اینست که امام جماعت در نماز جمعه باید قدرت بر ایراد خطبههای نماز جمعه داشته باشد و بتواند مناسب با احوالات مردم و اوضاع زمان و مکان، همه مناسبتها را یادآور شود و آگاهی از مشکلات و مسائل روز که در آن شهر یا سرزمین وجود دارد داشته باشد.[۲۴۱]
۳ - ۲ - ۱ – ۷٫ دیدگاه شیخ حر عاملی
شیخ حر عاملی در کتاب وسائل الشیعه قائل به وجوب تعیینی نماز جمعه شده است. شیخ بعد از بیان حدیث حث و حدیث هلاک و احادیث متعدد دیگر دلایل خود را مبنی بر وجوب تعیینی بازگو میکند و میگوید:
قرآن و احادیث متواتری که به صورت عام آمدهاند، اطلاق دارند بر وجوب نماز جمعه؛ و در آنها دلیل خاصی مبنی براشتراط حضور امام معصوم«علیهالسلام» نیامده است. در این احادیث واژه امام جماعت با قید خاصی بیان نشده است و تنها شرط را در امام جماعت این دانستهاند که بتواند خطبهها را به نحو احسن ایراد کند و مسلماً داشتن چنین خصیصهای در سایر افراد نیز به غیر از امامان معصوم نیز وجود دارد و بنابراین از روایات اینگونه استفاده میشود که اطلاق کلمه امام دلالت بر این دارد که به غیر معصومین هم بشود اقتدا کرد و تصریحات موجود در روایات نشان میدهند که اقامه نماز جمعه در دوران غیبت مشروط به حضور امام معصوم نمیباشند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
اطلاق کلمه امام در تمام روایات مانند روایات مربوط به نماز جماعت، نماز میت، استسقاء، نماز آیات و غیره میباشد. تنها شرط خاص اقامه نماز جمعه همان جماعت بودن است که در زمان غیبت هم امکانپذیر است.
شیخ حر عاملی در ادامه روایتی را که قائلین به عدم وجوب تعیینی از آن برای اثبات دلایل خود استفاده میکنند را میآورد و میگوید:
حدیثی که محمد بن مسلم آورده و ما قبلاً آن را ذکر کردیم که گفته بود: «تجب الجمعه علی سبعه نفر من المسلمین و لا تجب علی اقل منهم: الإمام و قاضیه و…» در مورد این روایت باید بگویم که ممکن است شرط باشد که صاحبان چنین حرف و مشاغلی در نماز جمعه حاضر شوند، اما بر چنین شرطی کمتر فقیهی اصرار ورزیده است و احادیث دیگر خلاف این مطلب را نشان میدهند و صحبتی از صاحبان مشاغل در آنها به میان نیامده است. به نظر ایشان مراد از این روایت فقط بیان عدد نمازگزاران جمعه میباشد. بنابراین روایت درصدد آن نیست که بگوید بر غیر از این مشاغل واجب نیست در نماز جمعه رکت کنند: بلکه دلالت بر شرط شرکت تعدادی بیش از این در همه نمازهای جمعه دارند که در این زمینه آیات و روایات بسیاری تأیید کننده آن میباشند.[۲۴۲]
البته به نظر نگارنده ممکن است بتوان این روایت را برای آنکه در برابر رای برخی از علمای مذاهب تسنن برابری کند آورده باشند. همانطور که در پایان آرای خواهیم گفت عقیده ابوحنیفه بر این است در نمازهای جمعه باید از پیشه وران و صنعتگران و مشاغل مختلف گرد آیند تا برپایی آن صحیح باشد. ممکن است عکس این مطلب هم صادق باشد یعنی اهل تسنن چنین روایتی را در برابر روایت نقل شده از علمای امامیه بیان نموده باشند.
۳ - ۲ - ۱ – ۸٫ دیدگاه شیخ طوسی
شیخ طوسی در کتاب تهذیب در بیان فضایل نماز جمعه روایتی را از امام محمد باقر(ع) نقل میکند:
محمد بن مسلم از امام نقل میکند: «من ترک الجمعه ثلاث جمع متوالیه طبع الله علی قلبه»؛ «هر کس نماز جمعه را سه بار پی در پی ترک کند خداوند بر قلب او مهر میزند و بعد از آن نیز حدیث حث و هلاک را بازگو میکند».[۲۴۳]
نحوه استناد شیخ طوسی در این کتاب به روایات متعدد نشانگر آن است که قول به وجوب تعیینی را تأیید میکند هرچند که در کتاب دیگری قائل به وجوب تخییری بوده است. علت تفاوت این دو کتاب باید بررسی شود و شاید این قضیه مربوط به اوضاع و احوال سیاسی حاکم بر آن زمان بود. دیدگاه شیخ را در کتاب خلاف در بخش آراء علمای قائل به وجوب تخییری مشخص خواهیم نمود.
۳ - ۲ - ۱ – ۹٫ دیدگاه مرحوم کلینی
مرحوم کلینی نیز در کتاب کافی با بیان روایات، موضع خود را مبنی بر قائل بودن بر وجوب تعیینی نشان میدهد و بعد از بیان این روایات یکی از خطب امیرالمؤمنین(ع) را نقل میکند و در بخش آخر احکام نماز جمعه را با توجه به اقوال مختلف بیان میدارد.[۲۴۴]
۳ - ۲ - ۱ – ۱۰٫ دیدگاه محقق حلی صاحب کتاب المدارک
سید المحققین در کتاب مدارک میگوید: قرآن و سنت همه حکایت از وجوب تعیینی نماز جمعه در دوران غیبت دارند و هیچیک از اخباراشاره بر وجوب تخییری نماز جمعه در دوران غیبت ندارند. خصوصاً روایتی که میفرماید: «من ترک الجمعه ثلاث جمع متوالیات طبع الله علی قلبه»؛ اگر جایز بود ترک نماز جمعه و چیز دیگری میتوانست جایگزین آن باشد، این روایت با این صراحت و اطلاق بیان نمیشد. او میگوید:
جدم (قدس سره) در رساله شریف خود که آن را به رشته تحریر درآورد بعد از نقل اخبار زیادی که مانندش را ما در ابتدا آوردیم فرمودهاند: چگونه است که مسلمانی که از خدا میترسد امر خداوند و رسولش و ائمه علیهم السلام را بشنود که دعوت به این فریضه میکنند و تأکید بر وجوب آن دارند که بر هر مسلمانی واجب است در انجام آن کوشا باشند اما در این فریضه کوتاهی میکنند در حالی که میداند که خداوند فرموده است: ﴿فلیحذر الذین یخالفون عن امره أن تصیبهم فتنه او یصیبهم عذاب الیم[۲۴۵]﴾ و لعمری لقد اصابهم الامر الاول فلیر تقبوا الثانی….[۲۴۶]
اینک نظرات برخی دیگر از فقها را مبنی بر وجوب تعیینی نماز جمعه در دوران غیبت بیان میکنیم.
۳ - ۲ - ۱ – ۱۱٫ مرحوم بحرانی در کتاب حدائق الناضره
مرحوم بحرانی در باب وجوب نماز جمعه میگوید:
باید هر عاقل منصفی به مدلول این اخبار نگرد که دلالت صریح و روشن دارد بر وجوب این فریضه بزرگ آنهم وجوب تعیینی بدون شرایطی که تنها به صرف آرا واندیشههای خود (مراد شرطیت اذن امام است) به زحمت چاره سازی کردهاند. یعنی این شرط را که دلیلی نداردپذیرفته و خواستهاند دلیلی برای آن بسازند. آیا در هیچ مسئلهای از مسائل مسلمه فقه به اندازه این مسئله (وجوب تعیینی نماز جمعه) اخبار وارد شده؟ در حالی که هیچ معارضی برای این اخبار وجود ندارد. جز ادعاء اجماع بر نفی وجوب تعیینی در عصر غیبت؟ که به وسیله این اجماع ادعایی به قائلین وجوب تعیینی انتقاد میکنند: و هر آینه هم اکنون خوب شناختی سخن ما را درباره این اجماع، از مطالبی که فساد باطن و حقیقت این اجماع را روشن ساخت نهایت اینست که در صورت قبول این اجماع در قوه یک حدیث بی سند است و در کلمات فقها مقرر است و جزء قواعد اتفاقی ایشان است که وقتی دلیلهای یک مسئله تعارض داشته باشند ولی از جهت صحت مساوی در اینصورت است که جمع میکنند بین ادله و آیا به فرضی که چنین اجماع را قبول کنیم میتواند با یک خبر از این اخبار مقاوت کند؟ چه برسد به تمام این اخبار پس نمیتوان این همه خبر را به اجماع تخصیص داد. بحرانی در تفسیر کلمات شیخ صدوق میگوید: تاویل کلام صدوق به اینکه نماز جمعه را به زمان حضور امام تشخیص دهند با اینکه وی درصدد بیان مذهب امامیه است تا در تمام حالات و در همه زمانها بدان عمل شود، بیراهه رفتن و راه گم کردن محض است که بر صاحبان هوش و فهم پوشیده نیست.[۲۴۷]
به نظر بحرانی هرگاه نظر قائلین به حرمت مبنی بر اینکه اقامه جمعه در زمان غیبت موجب ایجاد فتنه میشود درست باشد، لازم میشد اجتماعات و جماعت سایر نمازهای روزانه و عیدین و استسقا و طلب باران و کسوفین (نماز آیات) و نماز بر جنائز و اعمال حج مانند وقوف به عرفات و مشعر و اعمال منا کلا متروک گردد.[۲۴۸]
۳ - ۲ - ۱ – ۱۲٫ دیدگاه شیخ ابوالصلاح حلبی
شیخ ابوالصلاح حلبی در خصوص وجوب تعیینی نماز جمعه میگوید: «نماز جمعه برگزار نمیگردد مگر باامام ملت یا با منصوب از طرف وی، یاکسی که هنگام نبودن امام و منصوبش، صفات امامت جماعت در او جمع باشد». حلبی در میان امام جمعه و جماعت هیچ شرایط و فرقی قائل نشده است و اینکه گفته است هرگاه امام ملت و منصوب از قبل او حاضر باشند امامت جماعت واجد شرائط باید اقامه نمایند.[۲۴۹]
۳ - ۲ - ۱ – ۱۳٫ دیدگاه شیخ عماد الدین طبرسی
او در کتاب نهج العرفان الی هدایه الایمان بعد ازنقل اختلاف مسلمین در وجوب نماز جمعه مینویسد:
ان الإمامیه اکثر ایجابا للجمعه من الجمهور، و مع ذلک یشنعون علیهم بترکها حیث آنهم لم یجوزوا الایتمام بالفاسق و مرتکب الکبائر و المخالف فی العقیده و الصحیحه؛
مسلم است که شیعه امامیه بیشتر از اهل سنت نماز جمعه را واجب دانسته واهمیت برایش قائل است و با این حال اهل تسنن شیعیان را به ترک نمازهای جمعه تقبیح میکنند در حالی که ایشان اقتدا به فاسق و کسی که مرتکب گناهان کبیره میشود نمیکنند؛ زیرا در عقیده صحبح با آنها مخالف است.[۲۵۰]
توضیح: مراد ایشان آن است که اگر شیعیان در نماز جماعت عامه شرکت نمیکنند از این جهت است که امام آنها را عادل تشخیص ندادهاند یا مخالف عقیده صحیحه خود میدانند نه اینکه اصل شرکت را واجب نمیدانستهاند.
۳ - ۲ - ۱ – ۱۴٫ دیدگاه شیخ ابوالفتح کراجکی
وی مینویسد:
هرگاه عدهای که به سبب حضور آنان صحیح است که جماعت در روز جمعه منعقد شود (یعنی پنج نفر) و امامشان پسندیده باشد و از اقامه جمعه در وقتش و ایراد کردن خطبه بر وجهش متمکن باشد این عده حاضر و نه مسافر باشند و آمن «نه خائف» و مرد و بالغ و تندرست باشند واجب میگردد بر ایشان که این فریضه را به جماعت ادا نمایند.[۲۵۱]
۳ - ۲ - ۱ – ۱۵٫ دیدگاه شیخ فخرالدین بن طریح نجفی
وی در شرح رساله شیخ حسن بن الشهید الثانی درباره نماز جمعه چنین میگوید: «در زمان غیبت مانند عصر ما در خصوص نماز جمعه سه قول است» و پس از ذکر اقوال میگوید:
قول به وجوب تعیینی بدون شرط فقیه (چه رسد به معصوم) و این قول ظاهر کلام متقدمین است چنانکه از ایشان نقل شده و در آنچه ما بدان دست یافتیم از عبارات قدما گواه بر این نقل است: مثل عبارت شیخ مفید که صریح است در اینکه وجود امام یا نایب او شرط وجوب تعیینی نماز جمعه نیست.
وی در ادامه عبارت قائلین به وجوب تعیینی را نقل میکند و سپس میگوید: اجماعی که قائلین به تخییری ادعا کردهاند تمام نیست و فقط به نقل آحاد است و بر فرض تسلیم حجت بودن آن بیش از یک خبر مرسل نیست و هرگاه چنین اجماعی با اخبار معارض گردد ما به اخبار رجوع میکنیم و رجحان اخبار نیز خفائی ندارد؛ زیرا صریح در وجوب تعیینی میباشد.[۲۵۲]
۳ - ۲ - ۱ – ۱۶٫ دیدگاه صاحب معالم و شیخ محمد فرزند او
فرزند شهید ثانی شیخ محمد که او نیز از علماست و رساله والد خود را شرح کرده در ذیل عبارات به اخبار نماز جمعهاشاره کرده و میگوید:
این اخبار چنانکه میبینی مطلق هستند در وجوب تعیینی نماز جمعه زیرا هیچ قید و شرطی را ذکر نکردهاند و حمل کردن این اخبار بر وجوب تخییری متوقف بر دلیلی است که دلالت کند در حالی که اخبار نماز جمعه در هیچ یک نماز چهار رکعتی در روز جمعه تشریح نشده.[۲۵۳]
۳ - ۲ - ۱ – ۱۷٫ دیدگاه شیخ حسین عاملی شاگرد شهید ثانی
او میگوید:
از جمله چیزهایی که انجام دادنش در زمان ما یعنی زمان غیبت واجب حتمی است نماز جمعه است به دو جهت: یکی برای دفع تشنج اهل سنت چون آنها معتقدند که ما شیعیان مخالفت میورزیم با خدا و رسول او و اجماع علما و نماز جمعه را ترک میکنیم. ظاهر حال هم با آنهاست. دوم به علت وجوب حتمی و دوری از اختلاف یعنی حتی الامکان باید امت از اختلاف احتراز کند؛ زیرا دلیلهای قاطع بسیار روشنی بر وجوبش قائم است و از قرآن و احادیث ائمه معصومین علیهم السلام احادیثی که صحیح و صریحند در وجوب، به هیچ وجه احتمال تأویل آنها داده نمیشود و تمام این اخبار ازاشتراط امام و مجتهد خالی میباشد به طوری که من هیچ مسئلهای از مسائل فقه را نمیشناسم که به قدر نماز جمعه دلیل داشته باشد.[۲۵۴]
اسامی برخی دیگر فقها که قائل به وجوب تعیینی نماز جمعه در دوران غیبت بودهاند به ترتیب زیر میباشد:
شهید ثانی سه رساله در این موضوع به نامهای زیر نوشته است:
رساله فی صلاه الجمعه؛
الحث علی صلاه الجمعه؛