-
- اقتدار آل بویه، این سود را داشت که به شیعه، موقعیتی رسمیبخشید،اما در جنب آن، حسدها و کینه هایی را نیز پروراند. نتیجه آن شد که در شرایط غیبت آل بویه از بغداد و یا دوره ضعف آنان، کینه توزیها از سوی عوام اهل سنت و گاه خواص! اوج یافت و شیعه، مورد شکنجه ها و آزارهای مکرر قرار گرفت.
-
-
-
- قرن چهارم، دوره ضعف و افول خلافت عباسی است. ضعف دستگاه خلافت، میدانی را برای مباحثات و ارائه آزاد اندیشه ها و افکار، فراهم آورد. فیلسوفان، متکلمان، و فقیهان مذاهب و فرق مختلف اسلامی، به عرضه متاع فکری خویش پرداختند. مباحثات پردامنه ای درگرفت. این گونه مناظرات و مباحثات، گرچه در تکامل دانشهای دینی، مؤثر افتاد، امّا موجب شد که احساسات عوام نیز، اوج بگیرد و تعصبات فرقه ای، مجال ظهور و بروز پیدا کند. التهاب عواطف مذهبی، شورشها و آشوبهایی را پدید آورد. سوء تفاهمهایی را سامان داد. به رقابتهای بی فرجاخم، دامن زد.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
-
-
نتیجه آن شد که به عنوان نمونه: چون شیعه، روز عید غدیر را جشن و سرور مذهبی خویش، قرار داده بود، متعصّبان اهل سنّت، در اندیشه احیای روز غار و تجلیل از خلیفه اول، برآمدند و بیست و شش ذی الحجّه، روز عید و جشن قرار دادند. و از این نمونه، فراوان رخ داد. انرژی متراکم و انباشته در جهان اسلام، صرف منازعاتِ بی حاصل شد. در شرایطی که امپراتوری بیزانس، خیالاتی داشت و حوزه ارضی مسلمانان، در معرض تاخت و تاز آنان بود، رقابت ترک و دیلم، شیعه و سنی و… مسأله اصلی جهانِ اسلام شده بود. نتیجه این روند نامیمون، آن شد که در دهه های پایانی قرن چهارم، علایم ضعف و انکسار در تمدن اسلامیرخ نمود و قرن پنجم هجری، مبدأ انحطاط برای آن تمدن شکوهمند گشت. در دهه پایانی این قرن جنگهای صلیبی، شکل گرفت و حدود دویست سال، جهان اسلام را به خود مشغول کرد. واقعه ای که ریشه و مایه آن ر، بایستی در شرایط نامناسب منازعات فرقه ای قرن چهارم، جستجو کرد.اما در ارزیابی کلی میتوان گفت رشد و بالندگی شیعه و عالمان تشیع در همین قرن چهارم بوده است.شیخ صدوق نیز به عنوان بزرگترین عالم خاندان بابویه نیز در همین دوره مجال یافت که به عنوان عالمیبرجسته رشد واعتلا پیدا کند.
۱-۴عصرغیبت امام(ع)
غیبت کبری نیز دراوائل دوران آل بویه به وقوع پیوست وهمین امر خود تبعاتی را به همراه داشت که خود سبب گسترش تشیع در ایران گردید. مادامیکه ائمه (ع)حضورداشتندودرمیان مردم زندگی
میکردند، مرجع اصلی و نخستین، مسائل تشیع درمیان شیعیان درمورد مسائل علمی،خود امامان معصوم بودند. شیعیان به طرق گوناگون ومختلف با امامان ارتباط داشتند ومسائل علمیخود را ازآنان سوال
میکردند.علما و دانشمندان ومحدثان، علوم اهل بیت را فرا میگرفتند وآنها را برای دیگران نقل
مینمودند وبه این ترتیب علوم اهل بیت در بلاد وشهرهای مختلف اسلامیدر میان شیعیان یا مسلمانانی با گرایشات شیعی منتشر میشد. مرجع اصلی آنانی که به خود امام مستقیما دسترسی نداشتند،همین علما و محدثان وراویان اخبار اهل بیت (ع)بودند.
باگسترش وتوسعه شهر های اسلامیو به تبع آن پراکندگی مسلمانان به طور عام وشیعیان به طور خاص کم کم نظام وکالت شکل گرفت و وکلای ائمه در شهرهای دور ونزدیک بلاد اسلامی محل رجوع مردم وحل مسائل و احیانا مشکلات علمی-عقیدتی شیعیان بودند.وکیلان درحقیقت رابط و واسطه ای میان مردم با امامان بودند و به این ترتیب فاصله میان امامان و شیعیان را کوتاه تر میکردند.
بحرانهای شیعیان اززمانی اغاز گردید که عدم حضور امام (ع)حس گردید.آغاز غیبت صغری وضع رادگرگون ساخت.فقدان امامان معصوم که رکن اصلی وتکیه گاه بنیادی برای شیعیان ومسائل علمیآنان بودند رامیتوان یک بحران بزرگ علمی_فرهنگی درمذهب تشیع قلمداد نمود.طبیعی است که روبروشدن وکنارآمدن با چنین بحرانی پیامدهای سخت ودشواری را به همراه دارد وسیاست درستی را برای مواجهه شدن با این قضیه طلب میکند.ازاین رونظام نیابت تا سیس گردید که توانست دراین دوران حرکتی درجهت کاهش نتایج حاصل از این بحران را به باربیاورد.
نائبان خاص امام که یااز عالمان برجسته ویا از اصحاب خودامامان بودند،ویاحتی کسانی بودند که سالها باایشان فقط ارتباط داشتند.ازاین رو اینک فقط اینان معتبرترین مصدر علمیدرمیان شیعیان محسوب میشدند.
در آن عصری که دیگر مردم به امامان دسترسی نداشتند،همین نایبان بودند که توانستند پاسخگوی مسائل اعتقادی وکلامیشیعیان بودند وتوانستند جلوی انحرافات بعدی را بگیرند توجه به این نکته که نائبان درارتباط با امام (ع) قادر به رفع مشکلات ومسائل علمیوعقیدتی مردم بودند، نوعی اطمینان ویقین قلبی برای شیعیان پدیدار میکرد که پذیرش سخنان ایشان برای آنها بدون هیچ شک وشبهه و تردیدی میسر بود.مساله غیبت را که خود میتوانست مشکل عقیدتی اساسی بوجود بیاورد وشیعیان رادچار حیرت وسردر گمیکند.،به برکت حضور همین عالمان ومحدثان رفع کردند.این امر باصدور نامه ای که از طرف امام(ع) درپایان دوران غیبت صغری صادرشد، مردم را درحوادث پدید آمده به محدثان و فقیهان ارجاع داد ه بود تثبیت کرد.(طوسی،محمد بن حسن،۱۳۸۱ش :۳۵۱).
خانه های علما مهم ترین مرکز آموزشی برای طالبان علوم اهل بیت بود،منازل علما واستادان بنام شهرها همواره محل آمدوشد طلاب اهل علم بود.درحقیقت درعصر غیبت علاوه برآموزش وتدریس علوم مختلف شیعی توسط دانشمندان ومحدثان وشکل گیری حلقه های درس وتصنیفات و تالیفات علمای شیعی به نحو چشم گیری افزایش یافت وبه گونه ای منسجم به تکامل وتمرکز رسید.اگرچه که قبل ازغیبت نیز تالیفات مطلوب وارزشمندی توسط دانشمندان ومحدثان صورت گرفته بود،اما با این حال شرایط دوران غیبت اقتضا میکرد که این امر با توسعه وگسترش بیشتری صورت بپذیرد.درحقیقت شرایط بحرانی دوران غیبت عامل اصلی ومشوق عمده برای تالیف کتب گوناگون شیعی برای علمای آن عصر بوده،در حقیقت شرایط عصر غیبت،تقاضا برای چنین کتبی از طرف مردم وطالبان علوم حدیثی زیاد بود.بدون شک میتوان اظهارکرد که معتبر ترین کتبی که دراین دوره تدوین گردید،مانند کتب اربعه،بواسطه درخواست کنندگانی بود که برای رفع شبهات به فقها ومحدثان رجوع میکردند.
بطورمثال شیخ کلینی در مقدمه کتاب الکافی خود که یکی از مهم ترین کتب این عصر است اشاره ای دارد به این موضوع که در واقع کسی از وی درخواست نگارش چنین کتابی راداشته.به این ترتیب که وی اظهار میکندکه “مطالبی که برایت مشکل شده به واسطه اختلاف روایات است که نمیتوانی آنها را بفهمی،و دانسته ای که اختلاف روایات مربوط به علل واسباب آن است.گفتی اگر چنین کتابی باشد،امیدوارم خدای متعال بوسیله آن وبه یاری وتوفیق خود برادران وهم مذهبان ما را اصلاح کند.خدا را شکر که تالیف کتابی که خواسته بودی میسر گردید،امیدوارم چنانکه خواستی باشد. (الکلینی،محمد بن یعقوب، ۱۳۶۳ش: ۹).
همچنین ابن بابویه قمیدر ابتدای کتاب الامامه والتبصره من الحیره صراحتا بیان میکند “دیدم امر غیبت بسیاری از کسانی را که پیمان دینی آنها درست است و بردین الهی ثابت قدم بودند را به حیرت وا داشته واین دوران برای آنها طولانی شده بطوریکه وحشتی بر آنها داخل شده.لذا من اخباری را گرد آوری نمودم که پرده از این حیرت بردارد و وحشت دوران غیبت را به انس تبدیل نماید. (بابویه قمی،علی،۱۴۰۴ :۱۴۲).
ابن بابویه در این کتاب بحثى را در زمینه بداء و سپس لزوم وجود حجهاللَّه بیان مىکند و پس از بیان این که امامت عهدى الهى است، امامت تک تک ائمه(ع) را اثبات مىکند. بخش عمدهاى از کتاب در ردّ عقاید فرق شیعه چون کیسانیّه، اسماعیلیّه و واقفیّه است و سپس ابوابى را درباره معرفت امام و لزوم آن مىآورد. او در بحث از غیبت امام اسلوب اهل حدیث و متکلمان را با هم آمیخته و ازطریق آن ادلهاى براى رفع شبهات بیان مىکند. این کتاب یکى از ذخایر علمى تشیع است که بهدست ما رسیده است.
ازگفتار کلینی وابن بابویه درکتبشان اینگونه برمیآید که عدم وجود عالمان برجسته وفرهیخته وقابل اعتماد،تشتت واختلاف در اراء فقهی وروایات مربوط به ان که مردم رادچار پریشانی ساخته ودرک مسائل آن رابرای مردم مشکل میساخت،معضل اساسی دراین زمان بوده که درحقیقت این مشکل یک مشکل عمومیبوده واکثر نواحی شیعه نشین با آن روبرو بودند.که میتوان این حدس را زد که دروجود مراکز علمی شیعی مثل قم،کوفه یا بغداد،محدثان وراویان بیشتری حضور داشتند،در این شهرها این مشکلات کمتر به چشم میخورد اما در شهرهای دیگر اینگونه که ازگفتار این دو مولف بر میآید چنین عالمانی نبودند و طبیعتا به مرور زمان تشتت آراء بوجود آمد.
کتب نگاشته شده در این دوران موضوعات متنوعی داشتند اما عمدتا حول محوریت تبیین مساله غیبت و رفع شبهات پیرامون آن ویا رد اصول و عقاید مذاهب و دیگر فرق بودند ومعمولا تحت عنوان کلی کتب الغیبه یا الغیبه والحیره یا عناوین مشابهی نگاشته میشدند.که میتوان الغیبه والحیره تالیف حمیری قمی.ویا الغیبه وکشف الحیره نوشته سلامه ذبن محمد ازونی.ویا الغیبه شلمغانی وهمچنین الامامه والتبصره من الحیره اثر ارزنده علی ابن بابویه قمیرا نام برد.
با تالیف این کتب دراین دوره این نکته چشمگیر به نظر می کند که، نوعی نظارت بر نگارش توسط نایبان خاص امامان روی تالیف کتب نگاشته شده صورت میگرفته،و گاهی اوقات نیز یک تایید ضمنی بر صحت موارد نگاشته شده صورت میپذیرفته.مثلا شیخ طوسی از قول یک راوی نقل
میکند که وقتی درباره کتاب التکلیف نوشته شلمغانی صحبت میکردیم، گمان میکردیم که اسناد آن عالی است……..، شنیدم که محمد بن احمد بن زکوزی میگفت:ابن ابی عزاقر در تالیف کتابش آنرا نزد ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی میبرده و وی موارد آن را حک و یا اصلاح مینموده وحسین بن روح دستور میداده تا آنرا بنویسند. (طوسی،محمدبن حسن،۱۳۸۰ش: ۲۳۹).
گاهی اوقات نیز اجماع فقیهان و عالمان ملاک تعیین صحت یک کتاب بوده.مثلا کتابی بنام التا دیب بوده که حسین بن روح نوبختی آنرا نزد علمای قم فرستاده واز آنها درخواست میکند که کتاب را برای تصحیح بررسی کنند،که فقیهان بعد از مطالعه کتاب نوشتند تمام مسائل آن صحیح است.(طوسی،محمدبن حسن،۱۳۸۰ش :۲۴۰).در مجموع مطالب ذکر شده این نکته حایز اهمیت است که عصر غیبت کمک ارزنده ای کرد تا عالمانی مانند شیخ صدوق و پدرش با تالیف کتب گرانبهای خود،خودی نشان دهند و به پیشرفت تشیع کمک کنند.
۱-۵ موقعیت اجتماعی شیعه
شیعه در دوره اموی، در حاشیه قدرت زیست. در این دوره، هیچ شخصیت آشنای شیعی را نمیبینیم که به دورن دستگاه حاکمیت، ره بیابد. زیرا حکومت اموی، میدانی برای حضور شیعه در صحنه مدیریت، باقی نگذاشت. در دوره عباسیان، گاه و بیگاه زمینه هایی برای حضور شیعه در بخشهایی از دستگاه حکومت پدید آمد. در مواردی، شیعیان با مخفی نگه داشتن باورهای مذهبی خویش، توانستند به مناصب نسبتاً عمده و مهمیدست یابند. شخصیتهایی چون: ابن یقطین و نجاشی، و… از این نمونه هایند. (عماد زاده،حسین ۱۳۷۷ش : ۴۶۶).
با آغاز دوره ضغف خلافت عباسی پس از متوکّل، شیعیان توانستند موقعیتهای مناسبتر سیاسی و اجتماعی را، کسب کنند. حتی پاره ای از وزرای خلفای عباسی، چون: خاندان آل فرات به گرایشهای شیعی، شهرت دارند. خاندان نوبختی در بغداد در دربار عباسی، نفوذ داشتند. ابو عبد اللّه حسین بن علی نوبختی، مدتی پست مهم وزارت خلافت عباسی را در اختیار دارد. (در سال ۳۲۵هـ) ابن مقله، شخصیت هنرمند و سیاسی دوره عباسی، در شرایط ادبار روزگار، به حسین بن روح نوبختی، نائب سوم حضرت حجت، پناه برد تا موقعیت خود را در دربار عباسی، مجدداً تثبیت کند. خانه حسین بن روح نوبختی، محل رفت و آمد داعیان بغداد بود و امکانات مالی و قدرت اجتماعی وی، موجب آن بود که در دستگاه خلافت، حرمت و اعتباری ویژه، داشته باشد. (همان :۲۲۹).
نمونه های فوق، نشان میداد که حتی قبل از حضور آل بویه در بغداد، شیعیان از قدرت سیاسی و اجتماعی درخور و شایسته ای بهره مند بودند. هر چند این نکته را نمیتوان انکار کرد که با اقتدار آل بویه، این روند سرعت یافت و در تمامیمناطق تحت سلطه آل بویه، شیعه این امکان را یافت که به برخی از مناصب و پستهای اجتماعی، دست یابد. تاریخ قم، از متون کهن و ارجمند این دوره است و نویسنده آن، تصریح میکند که برادر او مدّتی والی قم بوده است و در پرتوی نفوذ و امکانات او، توانسته است اطلاعات ذی قیمت تاریخ قم را، گرد آوری کند.(قمی،حسن بن محمد،۱۳۱۳ش: ۱۱).
در دوره آل بویه، برخی از شیعیان عنوان: امیرالحاج را از سوی حکومت عباسی، دریافت کردند. نقابت علویان، در اختیار شیعه قرار گرفت. پدر سید رضی و مرتضی، نقابت علویان را در اختیار داشت. در سال ۳۷۴، حکم نقابت علویان، قاضی القضات امارت حج و دیوان مظالم را از سوی امرای آل بویه، دریافت کرد. خلیفه عباسی تمامیموارد را جز قاضی القضاتی وی، تنفیذ کرد.ابن اثیر،علی بن محمد،۱۳۴۴ ش،ج ۳ :۱۸۲ پس از درگذشت وی، سید رضی به مقام نقابت علویان، دست یافت و بر او لباس رسمیسیاه، پوشانده شد. ابن اثیر مینویسد:(او نخستین علوی بود که لباس رسمیسیاه را پوشید) (همان: ۲۴۲).
پس از فوت سید رضی، سید مرتضی مناصب نقابت علویان، امارت حج و دیوان مظالم را در اختیار گرفت.(همان :۲۶۳). شیعیان، از چندان اعتبار و حرمتی در دستگاه آل بویه برخوردار بودند که بارها نقش سفارت و میانجیگری را بر عهده داشتند. شریف احمد موسوی، پدر سید رضی و مرتضی، مکرراً در مخاصمات و درگیریها، نقش میانجی داشت. (همان :۲۳۹).
در مجموع، قرن چهارم هجری، دوره ای است که شیعه، امکان بیشتری برای احراز مناصب و پستهای اجتماعی پیدا میکند. مشاغل عمده ای را در اختیار میگیرد و خود را، با واقعیتهای اداره اجتماعی، درگیر میکند.بی تردید به همین علت بود که خود شیخ صدوق نیز در همین دوران مجال یافت که عقاید خودرا گسترش دهد. درحقیقت دوران حیات شیخ صدوق بهترین دوران برای تشیع و شیعیان در دوران آل بویه بوده است.
۱-۶ نهضت فرهنگی شیعه
قرن چهارم، عهد باروری و شکوفایی فرهنگ شیعی نیز بوده است. در این دوره تحولات بسیاری رخ نمود و زمینه های باروری و رشد اندیشه شیعی را، فراهم ساخت. گوشه ای ازاین رخدادها میتواند اهمیت این دوره را در تاریخ فرهنگ شیعه، بازگو کند.
-
- حدیث: متون روایی شیعه در قرون اولیه، متفرق و پراکنده بود. در اواخر قرن سوم و در قرن چهارم است که اندیشه حدیثی پدید آمد. در ابتدا (کلینی) با نگارش اصول کافی و سپس صدوق با تدوین من لایحضره الفقیه در این راه گام برداشت. وبعدهادر اوائل قرن پنجم، شیخ طوسی با تاٌلیف تهذیب الاحکام و سپس استبصار این راه را ادامه میدهد. در پرتوی این تلاش بی وقفه است که شیعه از داشتن مجامع حدیثی، بهره مند میشود وامکان اجتهاد متکی بر نصوص وتدریس فراهم میآید.
-
- رجال: دانش رجال شیعه، در قرن چهارم، گستره ای وسیع یافت. مایه های محکم و اصیل علم رجال شیعی، در این دوره پایه ریزی شد. شخصیتهایی، چون: ابوغالب زراری (م ۳۷۶) ابو عمرو محمد بن عبد العزیز کشی، متوفی حدود نیمه قرن چهارم، حسین بن عبید اللّه بن ابراهیم الغضائری (م ۴۱۱) از ناموران این فن در قرن چهارم، محسوب میشوند. در پرتوی تلاش آنان دانش رجال در شیعه، قوت مییابد و بازوی پرتوان اجتهاد دینی میگردد. (فدایی عراقی،غلامرضا،۱۳۸۳ ش:۳۹۷).
-
- فقه: با پایان یافتن دوره غیبت صغری، شیعه، وارد تجربه جدیدی میشود. گرچه عملکرد فقاهت واجتهاد، در عصر حضور امامان، بی سابقه نبود، امّا عدم حضور ائمه، امکان تصحیح نظرهای مختلف را فراهم میآورد. آغاز غیبت کبری، فقیهان شیعه را در برابر مسائل ویژه ای قرار داد و سبکها و شیوه هایی را پدید آورد.از بارزترین این سبکها میتوان به گرایش به اهل حدیث نام برد.که تلاش داشتند مسائل فقهی را با متن روایات و نصوص پاسخگویی کنند.علی بن بابویه و پسرش، شیخ صدوق را میتوان پیشرو این سبک خاص از اصول فقه دانست.(همان:۳۹۸).
-
- اصول: دانش اصول در دوره حضور امامان، شکل یافت و رساله هایی در مباحث اصولی، نگاشته شد. اما آن نگاشته ها، عمدتاً درباره یک یا چند موضوع اصولی نوشته شده است. در قرن چهارم، تألیفات جامع اصولی رخ مینمایند. شیخ مفید، با نگارش یک دوره نسبتاً جامع (هر چند مختصر) اولین گامها را بر میدارد. شاگرد وی، سید مرتضی، با نگاشتن: الذریعه الی اصول الشریعه، این راه را ادامه میدهد و شیخ طوسی باتألیف: العده فی الاصول این راه را تکمیل میکند.
-
- کلام: دوره آزادی فکری و امنیت نسبی شیعه، این امکان را برای عالمان شیعی پدید آورد که با مناظرات و تألیفات، دانش کلامِ شیعی را بارور سازند. مناظرات متعددی از سوی شیخ صدوق در حضور رکن الدوله رخ میدهد که وی، به برخی از آنها در کتاب کمال الدین، اشاره میکند. شیخ مفید، سراسر حیات پربار خویش را، در مرزبانی از حوزه اعتقادی شیعه میگذراند. کتاب الفصول المختاره من العیون والمحاسن بخشی از مناظرات اوست که توسط شاگرد وی، سید مرتضی، گردآوری شده است. از این مجموعه استفاده میشود که او با شخصیتهای بنام از فرقه های اسلامیو غیر اسلامیبحث و مناظره داشته است. معتزلیان، زیدیان، اسماعیلیان، عباسیان جبری مسلکان اهل حدیث و ملحدان طرفهای بحث و مناظره شیخ مفید در این مجموعه هستند. توجّه به تفاوت دیدگاه های مذاهب یاد شده، میتواند وسعت دانش مفید را بازگو کند. همچنین این نکته را نیز در بردارد که کلام شیعه، در پرتوی این مباحثات توانِ خویش را بازیافت و قدرت بقا و گسترش در سده های بعد را پیدا کرد. (همان۳۹۹).
-
- ادب و شعر: در این عهد، شاعران نام آوری در میان شیعه پدید آمدند. تألیفات ادبی ماندگاری از سوی شیعه تدوین شد و مؤلفان شیعه در تاریخ ادبیات جهانی، درخشیدند. ابوالفرج اصفهانی، که از خاندان اموی بود، ولی گرایش شیعی داشت، با تدوین الاغانی و اهدای آن به امرای شیعی حمدانی اثری جاودان پدید آورد. شاعرانِ توانایی نظیر سید رضی، در تاریخ شعر عربی، از یاد نابردنی هستند. شاعرانی که با هنر خدا داد خویش، توانسته اند نام شیعه را با برگ زرین در دفتر هنر و ادبیات انسانی، بنگارند.
-
- کتابخانه ها: در این دوره، کتابخانه های عظیمیدر میان شیعه، پدید آمد. مهمترین آن کتابخانه دارالعلم در محله کرخ بغداد بود که توسط شاپور بن اردشیر تشکیل شد و تا زمان نهب و غارت آن، عمده ترین کتابخانه بغداد به شمار میآمدکتابخانه صاحب بن عباد، وزیر شیعی آل بویه نیز، بی نیاز از توصیف می کند. (فقیهی،علی اصغر،۱۳۸۳ ش:۵۳۳).
۱-۷ وضع عالمان شیعه در دوران آل بویه
عالمان در دوران آل بویه بر سه دسته تقسیم میشدند :
۱ -عالمان ودانشمندانی که مورد تکریم سلاطین وحکام بودند وبه دربار بسیار نزدیک بودند.اینان بیشتر عالمانی بودند که به فرزندان سلاطین درس میدادندو مورد تکریم سلاطین بودند.مثل شیخ صدوق.
۲-گروهی که برای ورود به دربار ودستگاه اداری واجرایی هیچ اجر وقربی نداشتند وبرای ورود به دربار باید اصرار میکردند.نمونه بارز این افراد ابوحیان توحیدی است.
۳-گروه آخر دسته ای از دانشمندان وفقیهان بودند که با دستگاه اداری حاکم ارتباط خاصی نداشتند.اینان اغلب یا ازطریق تدریس امرار معاش میکردند یا خود دارای حرفه وکسب وکاری بودند.نمونه این داشمندان علی بن بابویه پدرشیخ صدوق است که به کار تجارت مشغول بود. همان:۵۹۵.
۱-۸ شهرهای شیعه نشین
جو علمیو فرهنگی درشهرها وبلاد گوناگون با توجه به عوامل تاثیر گذار مختلف،متفاوت بود.در برخی شهرها اندیشه کلامیبیشتر رایج بود ودر برخی شهرها اهل حدیث ومحدثان عنصر تعیین کننده وخط ومحیط فکری بود.بعضی از شهرها نیز آمیخته ای از هردورا باهم داشتند.
در دوران غیبت، شیعیان در شهرهای مختلف اسلامیحضور داشتند.تراکم جمعیتی نشان میداد که قشر غالب بعضی شهرها،شیعه نشین ویا گرایشات شیعه داشتند.
خراسان از نواحیای بود که جمعیتبسیاری از شیعیان را درخود جای داده بود، گرایشهای شیعی از قدیم در نواحی خراسان وجود داشت. حضور خراسانیان در قیام ابومسلم خراسانی و نهضتبنیعباس که با نام «الرضا من آل محمد» برپا شد، خود حاکی از وجود گرایشهای شدید شیعی در این نواحی است، همچنین در میان اصحاب ائمه (ع) و کسانی که از ایشان روایت کردهاند بهنام بسیاری از اهل خراسان برمیخوریم. (الطوسی، محمدبن حسن،۱۴۲۲ ق، :۱۱۲).
در میان شهرهای خراسان، مشهد و نیشابور به داشتن جمعیتشیعی بیشتر ممتاز بودند. چندتن از اصحاب بزرگ ائمه (ع) و مؤلفان برجسته شیعه از این شهر برخاستند. خاندان «فضلبن شاذان» از معاریف شهر بودند. فضل بن شاذان خود از چهرههای ممتاز شیعه و از اصحاب امام هادی (ع) بود که کتاب پرارج ایضاح را نوشت. او همچنین کتابی در باب غیبت امام (ع) داشته است.(همان :۵۳۹). وجود وکیلان امام (ع) در عصر غیبت نشاندهنده کثرت جمعیتشیعی و اهمیت آن در این شهر است. از جمله این وکیلان که از وی نامبرده شده «محمدبن شاذان نیشابوری» است.( الطبرسی،فضل بن حسن،۱۳۳۸ :۴۹۹). مقدسی نیز در اواخر این عصر اظهار میدارد که در نیشابور برتری جمعیتی با شیعیان است.( المقدسی،محمدبن احمد،۱۳۶۱ش :۳۲۳ ).