سبک تفکر سلسه مراتبی : فرد رتبه سالار هرف را به صورت سلسه مرابت تنظیم می کند به اولویت بندی هدف ها را درک می کند.
سبک تفکر کلی نگر: افراد کلی نگر ترجیح می دهند مسائل را در سطح بسیار وسیع و انتزاعی مورد بررسی قرار دهند.
سبک تفکر آزاداندیش: این افراد دوست دارند فراتر از قوانین و برنامه های موجود فکر کنند و به دنبال حداکثر تغییر هستند و موقعیت های پیچیده و مبهم را دنبال می کنند( محمودی،۱۳۹۰،ص۲۲).
۱-۶- مفاهیم عملیاتی
سبک های تفکر:
سبک تفکر مورد ترجیح فرد که از طریق پاسخگویی به فرم کوتاه پرسشنامه سبک های تفکر استرنبرگ مشخص می گردد و شامل سبک های تفکر قانونی، قضایی،سلسله مراتبی،کلی و آزاداندیش می باشد.
سبک تفکر قضایی: نمراتی که از پاسخگویی سوالات،۵ ۱،۲،۳،۴پرسشنامه فرم کوتاه اسنرنبرگ بدست آمده است.
سبک تفکر قانونگذارانه: نمراتی که از پاسخگویی سوالات ۶،۷،۸،۹،۱۰ پرسشنامه فرم کوتاه اسنرنبرگ بدست آمده است.
سبک تفکر سلسله مراتبی: نمراتی که از پاسخگویی سوالات۱۵ ،۱۱،۱۲،۱۳،۱۴پرسشنامه فرم کوتاه اسنرنبرگ بدست آمده است.
سبک تفکر کلی: نمراتی که از پاسخگویی سوالات ۱۷،۱۸،۱۹،۲۰،۱۶پرسشنامه فرم کوتاه اسنرنبرگ بدست آمده است.
سبک تفکر آزاداندیش: نمراتی که از پاسخگویی سوالات ۲۱،۲۲،۲۳،۲۴،۲۵ پرسشنامه فرم کوتاه اسنرنبرگ بدست آمده است.
نوآوری سازمانی: نوآوری سازمانی توسط پرسشنامه۲۴ سوالی که بر مهمترین عوامل ایجاد کننده نوآوری سازمانی مبتنی است که در بردارنده دوازده متغییر نوآوری است که در سه بغد فرهنگی،ساختاری و منابع انسانی مورد سنجش قرار گرفته است.که بعد فرهنگی شامل سوالات۲۴،۲۱،۲۰،۱۸،۱۶،۱۳،۱۲،۱۰،۷،۶،۳،۱می باشد و بعد ساختاری شامل سوال های۲،۵،۱۱،۱۴،۱۷،۲۲می باشد و بعد منابع انسانی نیز شامل سوال های۴،۸،۱۵،۱۹،۲۳ می باشد.
فصل دوم:
ادبیات پژوهش
۲-۱- مقدمه
یکی از مواهب ارزشمندی که خالق هستی به انسان ها ارزانی داشته، قدرت تفکر است. تفکر فصل ممیز انسان از حیوان های دیگر است و به او این امکان را می دهد که با بهره گرفتن از ابزارها و مقدمات لازم، به شناخت خود و واقعیت های هستی بپردازد، باورهای خود را رقم بزند، رفتارها و سلوک این جهانی خود را براساس آن سامان دهد و سیر تکاملی خود را بر آن بنیان نهد( کلانتری،۱۳۸۶،ص۲۴).
مراد ما از «فکر کردن» یا «اندیشیدن» معمولا همانست که با عبارت «ترکیب اطلاعات موجود برای رسیدن به اطلاعات جدید» توضیح می دهیم. یعنی اگر ما بخواهیم از طریقی غیر از ترکیب اطلاعات موجود(مثلا بامراجعه به ماخذ کتابخانه ای)به اطلاعاتی جدید برسیم، دیگر نیازی به فکر کردن نداریم.(ابوترابیان،۱۳۸۲،ص۸۵)
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
جان دیوئی فکر را عبارت از درک روابط می دانست و آن را چنین تعریف میکرد: «بررسی دقیق هر نظر یا عقیده با توجه به دلایلی که آن حمایت می کند و نتایجی که این نظر یا عقیده متوجه آنهاست(مکتبی فرد،,۱۳۸۸,،ص۳۶۱).
استرنبرگ سبک های تفکر را یکی از شش منبع اصلی برای خلاقیت و تولید ایده برای حل مشکلات و انطباق با تغییرات بیان می کند(ساگون و دی کارولی[۳],۲۰۰۸,ص۴). یکی از ویژگی های مهم و حیاتی انسان ، استفاده از قدرت تفکر است. انسان به دلیل فرصت قدرت تفکر خود قادر به تسلط بر محیط پیچیده و متغییر اطراف خود می باشد و می تواند زندگی خود را ادامه دهد. افراد با توجه به سبک خاص خود در مورد نحوه انجام فکر می کنند)ایرجی نقندری , همکاران,۳۱۷,۲۰۱۲).
نوآوری هم یک زمان عمل یا فعالیت نیست، بلکه یک طرز فکر است. نوآوری در دنیای کسب و کار امروز هم برای شرکت ها و افراد ضروری در نظر گرفته شده است(کاسکون اورلند۲۰۱۰[۴],ص۵۰۴۰). در دنیای پر رقابت کنونی ، ماندگاری و کامیابی در فعالیتهای اقتصادی هرگز کار ساده ای نیست. گاهی هایی وجود دارند که باید از آنها بهره برداری نمود و مسائلی وجود دارد که باید آنها را حل و فصل کرد. برای مقابله با این گونه مسائل همواره باید در کار ، خلاقیت و نوآوری داشت. امروزه شرایط دنیای کسب و کار و قواعد بازی در رقابت، مثل گذشته نیست که با جمع آوری برخی اطلاعات بتوانیم قطعات یک پازل را طبق نقشه و طرح از پیش تعیین شده ای کنار هم قرار دهیم و به نتیجه برسیم، بلکه سازمان ها و افرادی موفق هستند که بتوانند پازلی را تکمیل کنند که قطعات آن به روش منظم و نظام مند کنار هم قرار نمی گیرد؛ یعنی هر قطعه در کنار یک قطعه به خصوص قرار نمی گیرد، بلکه ممکن است حتی با قطعات دیگری نیز جفت شود. در چنین محیطی هیچ کس نمی داند چند قطعه در اختیار دارد و طرح نهایی این پازل به چه شکلی در خواهد آمد(محمد کیا و همکاران,۱۳۸۶,ص۴۹).
مهم ترین عامل در رشد و پیشرفت بشر در تمام زمینه ها نوآوری و خلاقیت است به همین دلیل نوآوری عامل مهمی در بقای سازمان ها در محیط پر رقابت کنونی است( نیکنامی و همکاران,۱۳۸۸،ص۲). دگرگونی های پیوسته در جهان امروز، سازمان ها را وادار ساخته تا برای زیستن در چنین محیط متغییر و بی ثباتی، به خلاقیت و نوآوری بیشتر اهمیت دهند و اهداف،گرایش ها و علایق خود را برای به کارگیری خلاقیت و نوآوری هدایت کنند. انتشار پیشرفت و ارتقا نیز، تا هنگامی که بستر مناسب برای پرورش نیروهای خلاق و فراهم آوردن امکانات برای نوآوری مهیا نباشد، بیهوده است. ضرورت وجود خلاقیت و نوآوری به حدی است که برخی منابع نبود خلاقیت و نوآوری را با نابودی درازمدت سازمان یکی دانسته اند(تفرشی , همکاران،۱۳۹۱،ص۹۲). زیرا که در دنیایی که به سرعت در حال حرکت است، توقف، شایسته نیست و به زوال منتهی خواهد شد. سازمان های ما نیز برای حفظ بقای خود در چنین محیطی، ملزم به پذیرش تغییر و استقبال از آنند. جان لاک در مورد این گونه افراد ،اشاره جالبی دارد و میگوید: «ثبات از خواص اذهان تنگ است»و به این ترتیب ثبات را از ویژگیهای تنگ نظران میداند(زاهدی،۱۳۸۶،ص۴۰).
نوآوری یک بهره برداری تجاری از کالا، فرایند، بازار، مواد اولیه یا سازمان جدید(احمدپور داریانی،۱۳۷۹). چرا که پیشرفتهای علمی و فنی ای که از آغاز این قرن تا کنون در جوامع بشری به وقوع پیوسته است ذهن آدمی را دچار حیرت وشگفتی می سازد. برخی از جوامع،در نتیجه این پیشرفت ها، به جامعه های پویای صنعتی متحول شده اند ؛ سطح آموزش وپرورش وسطح زندگی عمومی در آنها از حد انتظار فراتر رفته است. بخش عمده نیروی کار مورد استفاده سازمان ها تحت تاثیر مستقیم این پدیده قرار گرفته اند ( هرسی و بلانچا رد، ۱۳۸۴،ص۱۳۸).
سازمانهای موفق امروزی باید در پی نوآوری باشند و برای تداوم حیات افراد را تشویق به نوآوری نمایند و پدیده تغییر را با آغوش بازبپذیرند . همواره موفقیت نصیب سازمانهایی می شود که از انعطاف پذیری بالایی برخوردار باشند ولی چالشی که مدیران سازمان ها همواره با آن مواجه اند مقاومت کارکنان در برابر تغییر می باشد, در نتیجه باید مدیریت کارکنان را به تغییر تشویق کرده و از راهکارهایی استفاده کند که افراد سازمان در برابر این پدیده شکیبایی و بردباری بیشتری به خرج دهند(اصغری ,۱۳۸۶,ص۲۲). و کیفیت محصول و یا خدمات خود را بهبود بخشد و بتوانند در برابر رقبا که به صورت دائم کالا و محصولات یا خدمات جدید ارائه می کنند ، مقاومت نمایند. ریشه همه این اصلاحات در نوع فکر و روش فکری انسان نهفته است (فقیهی فرهمند،۱۳۸۲،ص۳۲۳).
سبک های تفکر به عنوان عمل ترجیحی فرد برای استفاده از توانایی های فکری به منظور اداره فعالیت های روزانه شامل فهمیدن و حل مسائل و چالش ها تعریف شده است( مبتنی دهکردی و همکاران،ص۲). که می توانیکی از گام های اساسی در جهت افزایش بهره وری کارکنان، شناخت سبک های تفکر مدیران سازمان است. با شناخت سبک های تفکر مدیران، در می یابیم که چرا بعضی از آن ها در مشاغل خود موفق و برخی ناموفق اند.تفکر همیشه به یک شکل انجام نمی گیرد، از آنجا که مسئولیت نظام تعلیم و تربیت بخصوص معلم پرورش قوه ی تفکر فراگیران است، آن شناخت لازم و ضروری است. سبک های تفکر، ما را قادر می سازند به توانایی های خود پی ببریم و متناسب با آن عمل کنیم. افراد با سبک های تفکر متفاوت مایلند از توانایی هایشان به طرق مختلف استفاده کنند و متناسب با نوع تفکرشان ، واکنش های متفاوت ارائه دهند. افراد به مشاغلی نیازمندند که نه تنها با توانایی هایشان بلکه به همان نسبت و شاید بیشتر با سبک تفکرشان تناسب داشته باشند(فتاح و رحمتی،۱۳۸۷,صص ۵۵و۵۴).
سازمان باید همواره کارکنان خود را به نوآوری و ایجاد تغییر تشویق و ترغیب نماید، چون در غیر این صورت با مشکلات و مسا ئلی روبرو خواهند شد . چالش، مسأ له یا مشکلی که پیش روی مدیران قرار دارد این است که باید کارکنان و اعضای سا زمان را وادار به خلاقیت بیشتر نمایند و دربرابر پدیده تغییر شکیبایی و بردباری بیشتری به خرج دهند ( رابینز[۵] ،۱۳۷۸،ص ۱۴ ) .
۲-۲- تعریف سبک
مطالعه در مورد سبک ها , به دلیل علاقه به تاثیر تفاوت های فردی در فرایند یادگیری در دهه ی ۱۹۵۰ و اوایل دهه ی ۱۹۶۰ آغاز گردید(گریگورنکو و استرنبرگ[۶],۱۹۹۵). واژه سبک ، معادلstyle انگلیسی است. این واژه خارجی را در زبان و ادبیات فارسی به شیوه، روش، خامه، سبک نگارش، سلیقه، سبک متداول، قلم و میله ترجمه کرده انددر فرهنگ لغت وبستر واژه سبک به معنای رفتار شاخت و متمایز و شیوه عمل و اجرا آمده است.در اصطلاح تخصصی، سبک شناسی شیوه ای است که فرد اطلاعات را پردازش می کند و توسط روانشناسانی که در زمینه توانایی های حسی- حرکتی تحقیق می کرده اند توسعه دادهاند ( رضوی وشیری،۱۳۸۴،ص۸۸).
یکی از این روانشاناسان که اولین بار واژهی سبک راوارد ادبیات روانشناسی کرده آلپورت است که اشاره به شیوه های خاص پردازش اطلاعات افراد دارد و متاثر از صفات و تیپ های شخصیتی است. در دهه ی ۵۰و۷۰ میلادی سبک ها به عنوان متغییری، توجیه گر تفاوت های فردی و رفتاری مورد توجه اندیشمندان و محققان قرار گرفت(جوکار،۱۳۸۵،ص۳۲). و همچنین به دلیل علاقه به تاثیر تفاوت های فردی در فرایند یادگیری مورد مطالعه قرار گرفته است. سبک ها پلی را بین مطالعه و شناخت فرایند هایی نظیر ادراک، یادگیری، تفکر، مطالعه شخصیت ایجاد کردند. از نظر آلپورت[۷] سبک ها ، ابزار یا وسیله ای برای تشخیص انواع متمایز شخصیت یا رفتار است. امروزه اصطلاح سبک به الگو های از رفتار که در مدت زمان طولانی و در بسیاری از حوزه های فعالیت ثبات دارند، اشاره دارد. به طور کلی اصطلاح سبک با توجه به نظریه ها و رویکرد های متفاوت به الگو های عادتی یا غالب فرد در انجام کار اشاره دارد(محمودی،۱۳۹۰ ،ص۲۸). بر این اساس مدل ها و نظریه های متعدد پیرامون آن شکل گرفت. در دهه های اخیر برخی نظریه پردازان با دو رویکرد تحقیقاتی اقدام به منسجم نمودن نظریه های موجود نمودند. در رویکرد اول تلاش شد تا چهارچوب های مفهومی موجود در نظریه ها منسجم گردند. رویکرد دوم، شامل تحقیقات تجربی پیرامون چگونگی ارتباط نظریه های مختلف بود(زانگ[۸]،۲۰۰۰). استرنبرگ[۹](۱۹۹۷)با رویکرد اول، نظریه ها و مدل های موجود در زمینه سبک های تفکر را به سه گروه دسته بندی نمود که عبارتند از: شناختی محور، شخصیت محور، فعالیت محور(جوکار،۱۳۸۵،ص۳۲).
واژه تفکر را می توان اندیشیدن، فکر کردن، تخیل، گمان کردن و مورد تامل قرار دادن و مانند اینها است. گرچه از نطر اصطلاح شناسی میان نظریه پردازان در زمینه سبک تفکر اختلاف نظر وجود دارد، اما همگی در این مورد اتفاق نظر دارند که افراد برای رمزگردانی، ذخیره و پردازش اطلاعات در ذهن، شیوه ثابت و متمایزی دارند که این شیوه مستقل از هوش است(رضوی و شیری،۱۳۸۴،ص۸۸).
۲-۳- تعریف تفکر
رفتار انسان، مولود طرز تفکر و نگرش و باورهای او است. به سخن دیگر: تفکر مقدم بر عمل است( مرعشی ,همکاران،۱۳۸۸،ص۱۷). اظهار نظر کلی درباره ی فرایند های اندیشیدن اشخاص دشوار است ، به خاطر این که افراد تمایل دارند که به وضعیت های متفاوت به روش های متفاوت واکنش نشان دهند(موئی و همکاران،۱۳۸۶،ص۳۳). بنابراین پیش از قضاوت در مورد اعمال و رفتار، بایستی به منبع تغذیه آن یعنی نوع تفکر پرداخت. زیرا انسان همان گونه که می اندیشد، رفتار می کند و بدیهی است که اگر، فکر مثبت، نابسامان، بدون ابهام و مبتنی بر توهم و خیال باشدعمل نیز ناهنجار، بدون تناسب ، فاقد کارایی و از نظر اجرا، غیر ممکن خواهد بود؛ هر چند به طور کلی معمول انسانها از چنین حالت افراطی تفکر برخوردار نیستند. شکل گیری تفکر، چگونه صورت می گیرد؟ یعنی چه چیزی تفکر را می سازد و تفکر چگونه مسیر پیچیدگی با بالندگی را طی می کند . تفکر از دانش و دانش از علم سرچشمه می گیرد(تمنائی فر و منصوری نیک ،۱۳۹۰،ص۲۶۶). سبک های تفکر برای موفقیت های شغلی مهم می باشد( احدی و همکاران،۱۳۹۰،ص۱۹).
به سهولت می توان درک کرد که تفکر و عمل صرفا دارای پیوندی خطی از دید علت و معلول نیستند، بلکه دارای پیوندی غیر خطی هستند که در بلند مدت، موجب پیچیدگی و بالندگی یکدیگر می شوند. یعنی اگرچه نوع رفتار و عمل را تغییر می دهد، بلکه تغییر رفتار خود موجد تغییر شرایط می شود و محیطی جدید به وجود می آورد که بقای در آن، مستلزم تغییر تفکر خواهد بوداز نظر روانشناسان هر نوع تفکر با علامت هایی سروکار دارد که جانشین اشیا می باشند. آنها می گویند اگر ما تفکر خود را تجزیه و تحلیل کنیم. می بینیم که هنگام اندیشیدن درباره یک مسئله یا مشکل، نشانه ها یا رمز ها را جانشین اشیا و اشخاص می کنیم،مثلا «کتاب»را به جای خود کتاب قرار می دهیم(لسانی فشارکی و پورمحمدی،۱۳۸۸،ص۱۳۸). دانشمندان تفکر را رکن اساس وهم محرک رفتار موجود انسانی میدانند، در نتیجه افکار نقش اساسی در رفتار بازی می کند(ناطقیان،۱۳۸۷،ص۲).
نظریه خودگردانی ذهنی بیان می کند که سبک های تفکر می توانند در طول زندگی و از طریق اجتماعی شدن،به واسطه تاثیرات محیطی و یادگیری تغییر کنند ( دماوندی و محمودی,۱۳۹۰،ص۳).
۲-۴-اشکال تفکر
ممکن است تفکر و اندیشیدن در زندگی آدمی به چند صورت تحقق پذیرد از جمله:
-
- یک نوع تفکر سادهانگارانه که صاحب اندیشه خود را دور از واقع نگه میدارد و تا از کاهی کوهی بسازد؛ مثلاً یک فرد عادی خود را بزرگ تصور نماید که خیالی بیش نیست.
-
- نوع دوم تفکر و اندیشیدن، تفکر کاربردی است که صاحب اندیشه را تنها در حل مسائل و مشکلات روزمره و زود گذر کمک نماید.
-
- نوع سوم تفکری است توجیه گرانه، که آدمی خود را در برابر کارهای انفعالی و احیاناً تجاوزکارانه خود، توجیه نماید.
نوع دیگر و آن تفکر خلاق و تولید کنندهای است که هدفش حل مشکلات بزرگ و پیچیده است و چنین اندیشههایی است که به ابتکار، ابداع و تحول میانجامد(نزهت،ص ۱۴۶).
۲-۵- خصوصیات تفکر
تفکر عبارت است از فعالیت های جهت دار ذهن، برای حل مساله، یا به عبارت دیگر اندیشیدن و تفکر به آن نوع فهالیت یا رفتار ذهنی گفته می شود که به حل مساله ای متوجه باشد. که دارای خصوصیات زیر می باشد.
-
- برخورد با مساله: تفکر اساسی وقتی شروع می شود که فرد با مساله یا مشکلی برخورد نماید و نتواند راه حل ثابت و مشخصی را در تجربیات قبلی خود پیدا کند. در این صورت باید فعالیت کند تا راه حل مناسب را در یابد و با اجرای آن مشکل را از میان بر دارد.
-
- تفکر به عنوان عکس العمل: تفکر مانند سایر اشکال رفتار فرد عکس العملی است که در مقابل موقعیت های مختلف با مسائل گوناگون از افراد سر می زند. فرق تفکر با سایر رفتار مربوط به محرک است.
-
- جنبه تجریدی تفکر: تفکر طبعا جنبه تجریدی دارد و جزء اعمال غیر قابل مشاهد است.
-
- جهت مشخص: آنچه فرد در جریان تفکر انجام می دهد در جهت و مسیر معینی قرار دارد. بنابراین حل مسائل جهت فعالیت فرد را در موقع تفکر مشخص می سازد.
-
- هدف معین: در جریان تفکر معمولا فرد می خواهد مشکل یا مساله ای را که مانع رسیدن به هدف است از میان بر دارد و خود را به هدف نزدیک کند. محرک اساسی فرد در تفکر هدف مشخص است که می خواهد به آن برسد(ناظم،۱۳۸۸،ص۱۲)
۲-۶- سبک تفکر
استرنبرگ (۱۹۸۷) بیان می کند که سبک های تفکر روش های ارجح برای استفاده از توانایی های شناختی هستند. بر اساس نظریه استرنبرگ، روش های مختلف پردازش اطلاعات توسط مردم “سبک تفکر” نامیده می شوند. در واقع، سبکهای تفکر روش ترجیح استفاده مردم از توانایی هایشان می باشد(استرنبرگ و گریگورنکو,۱۹۹۷ .(استرنبرگ بر این باور که مطالعه سبکهای تفکر یک پل بین شخصیت و ایجاد دانش مفید و لازم را برای پیش بینی علمی و موفقیت حرفه ای می باشد(صمدزاده , همکاران,۲۰۱۱,ص۲۸۷).