پایاننامه دورۀ کارشناسی ارشد جامعهشناسی
بررسی چگونگی تأثیر عضویت در فیسبوک بر رفتار انتخاباتی در انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۹۲ ایران
مریم پورعسکری
استاد راهنما:
دکتر محمد رضایی
استاد مشاور:
دکتر علی ساعی
شهریور ۱۳۹۴
تقدیم به پدر و مادر عزیزم
سپاس از استاد عزیزم، دکتر محمد رضایی که همیشه مایۀ قوت قلب من بوده است
و تشکر از همۀ استادانی که در این دانشگاه از آنها آموختم
چکیده
ظهور اینترنت و به تبع آن ایجاد شبکههای مجازی، انقلاب بزرگی در حوزۀ ارتباطات به همراه داشته است. رونق شبکههای مجازی در میان مردم کشورهای گوناگون با هر سطح از توسعۀ اقتصادی گواهی است بر این مدعا که نمیتوان در مطالعه دربارۀ جوامع، از پیامدهای گوناگون اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ناشی از این شبکهها در میان مردم چشم پوشید. از آنجا که انتخابات بهعنوان بارزترین نمود کنش سیاسی شهروندان همیشه مورد توجه محققان حوزه علوم اجتماعی بوده است، مطالعۀ نقش شبکههای اجتماعی در جهتدهی و شکلدادن به رفتار انتخاباتی شهروندان نیز اهمیت ویژهای مییابد.
این پژوهش چگونگی تأثیر عضویت افراد در فیسبوک را بر رفتار رأیدهی آنها درمورد انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ بررسی میکند. در این پژوهش از رهیافت کیفی استفاده کردهایم تا موضوع را از نقطه نظر خود کاربران فیسبوک مطالعه کنیم. برای این منظور از اتنوگرافی مجازی یا نتنوگرافی بهعنوان روش تحقیق استفاده کردهایم، برای جمع آوری دادهها از تکنیکهای مشاهده و مصاحبۀ عمیق و همچنین برای تحلیل دادهها از تحلیل تماتیک استفاده کردهایم.
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
یافتههای این پژوهش نشان میدهد که تکرار و بازتکرار محتواها اصلیترین مکانیسم تأثیرگذاری فیسبوک بر رفتار رأیدهی کاربران است. همچنین فیسبوک در ایران، چون در مقابل رسانههای رسمی قرار دارد، میتواند تأثیر بسزایی در انتشار محتواهای حساسیتبرانگیز بسیجکننده داشته باشد. طبق این یافتهها انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۲ شرایط ویژهای داشت که تأثیر فیسبوک بر رفتار رأیدهی افراد در آن بیشتر از انتخاباتهای قبل بوده و احتمالاً بیشتر از انتخاباتهای بعد خواهد بود، تأثیری که فقط محدود به کاربران فیسبوک نبوده و بر جامعۀ غیرفیسبوکی نیز تأثیر تعیینکنندهای داشته است.
کلمات کلیدی: سایتهای شبکۀ اجتماعی، فیسبوک، انتخابات، رفتار رأیدهی
فهرست مطالب
فصل اول: کلیات پژوهش ۱
۱.۱. بیان مسئله ۲
۲.۱. ضرورت پژوهش ۵
۳.۱. اهداف پژوهش ۶
فصل دوم: ادبیات پژوهش ۸
۱.۲. اینترنت و مشارکت سیاسی ۹
۱.۱.۲. مکانسیمهای تأثیرگذاری ۲۱
۲.۲. فیسبوک و مشارکت سیاسی ۳۰
۱.۲.۲. مکانیسمهای تأثیرگذاری ۳۷
۳.۲. جمعبندی ۴۰
فصل سوم: روششناسی پژوهش ۴۳
۱.۳. روششناسی ۴۴
۲.۳. روش گردآوری دادهها ۴۵
۳.۳. روش تجزیه و تحلیل دادهها ۵۰
۴.۳. زمان پژوهش و منابع دادهها ۵۰
۵.۳. وثوق دادهها ۵۲
۶.۳. اصطلاحات و مفاهیم اصلی ۵۳
فصل چهارم: گردآوری و تحلیل دادهها ۵۵
۱.۴. مشاهده و تحلیل کامنتها ۵۶
۱.۱.۴. خاتمی بیاید یا نیاید؟ ۵۷
۲.۱.۴. خاتمی نمیآید، هاشمی بیاید ۶۷
۳.۱.۴. روحانی یا عارف؟ ۷۱
۴.۱.۴. عارف انصراف میدهد ۷۸
۵.۱.۴. مرور و جمعبندی ۷۹
۲.۴. انجام و تحلیل مصاحبهها ۸۱
۱.۲.۴. سیاسی بودن ۸۳
۲.۲.۴. فیسبوکی بودن ۸۴
۳.۲.۴. استفادۀ سیاسی از فیسبوک ۸۶
۴.۲.۴. فیسبوک و انتخابات ۹۲ ۸۸
فصل پنجم: بحث و نتیجهگیری ۱۰۰
فهرست منابع ۱۰۵
فهرست جدولها
جدول ۱. تحلیل تماتیک بحثها ۸۱
فصل اول: کلیات پژوهش
۱.۱. بیان مسئله
گسترش و نفوذ اینترنت بین لایههای مختلف جامعه توجه جامعهشناسان را به بررسی تأثیرات اجتماعیسیاسی آن جلب کرده است. پژوهشهای متعددی تأثیر اینترنت بر هویت اجتماعی، سرمایۀ اجتماعی، اعتماد اجتماعی، مشارکت سیاسی و درکل نقش اینترنت در پیشبرد دموکراسی را بررسی کردهاند. برخی از پژوهشها مانند بکشی[۱] و دیگران (۲۰۱۲)، اسمیت[۲] و دیگران (۲۰۰۹)، ژانگ[۳] و دیگران (۲۰۱۰)، ویتاک[۴] و دیگران (۲۰۱۱)، نایترینی[۵] (۲۰۱۱)، کافمن[۶] (۲۰۰۹) و وون[۷]، دآگلو[۸] و مکلئود[۹] (۲۰۱۳) روی تأثیرات مثبت آن بر اجتماع تأکید کردهاند و برخی مانند کروگر[۱۰] (۲۰۰۲)، زنوس[۱۱] و موی[۱۲] (۲۰۰۷)، کوراه[۱۳] و نیس[۱۴] (۲۰۰۹) تأثیرات منفی آن را برشمردهاند.
اهمیت این موضوع در دو دهۀ اخیر با پدیدآمدن نسل دوم تکنولوژی اطلاعاتیارتباطی و تغییر کاربری اولیۀ اینترنت صورت ویژهای یافته است. در سالهای ابتدایی پیدایش، هدف استفاده از اینترنت، بیشتر سرگرمی و کسب اطلاعات بود؛ اما در سالهای اخیر، افراد از اینترنت در درجۀ اول برای گسترش ارتباطات بینشخصی خود استفاده میکنند و بهجای دریافت منفعلانۀ اطلاعات، خود در تولید محتوا مشارکت میکنند، بدون اینکه برای این کار نیاز به دانش و مهارت فنی زیادی داشته باشند (وون، ۲۰۱۳؛ کافمن، ۲۰۰۹).