- این سطح ازگنجایش برد توسط Decalesta به نام ظرفیت برد فرهنگی نامگذاری شده است (عجمی، ۱۳۸۱).
درحالیکه در جایی دیگر این مفهوم ازسوی کریستوفر در قالب چهار زیرمفهوم ارائه گردیده است که عبارتند از: ظرفیت برد فیزیکی، تولیدی، بوم شناختی، و اجتماعی (Christopher et al, 2006):
ظرفیت برد فیزیکی: که ممکن است با بهره گرفتن از ترکیب مدل های هیدرولوژیکی اطلاعات فیزیکی ارزیابی و یا به صورت ایده آل در داخل سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS) تحلیل شده باشد.
ظرفیت برد تولیدی: اکثر تلاش های علمی ای که برای جمع آوری داده ها تاکنون صورت گرفته است در راه مدلسازی ظرفیت برد تولیدی پیشرفته است و برخی از مدل های حاصله سابق براین به صورت موفقیت آمیزی اجرا شده اند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
ظرفیت برد بوم شناختی: مدل سازی ظرفیت برد بوم شناختی هنوز درطفولیت خودش به سرمی برد.
ضعف های مذکور برای مدل های مربوط به برآورد ظرفیت برد تولیدی حتی اغلب ازمدلهای ظرفیت برد نیز بزرگتر هستند. سیستم اطلاعات جغرافیای(GIS) ممکن است برای رسیدگی کردن به واکنش های بین فعالیت های مربوط به کشت و زیستگاه های حساس استفاده شود.
- تعریف دیگری که از این اصطلاح ارائه شده عبارت است از: تعداد جانوران موجود در واحد سطح که یک زیستگاه می تواند بدون آسیب رسیدن به علوفه و سایر منابع حمایت کند ( Fulbright & Ortega, 2006).
- ظرفیت برد بوم شناختی
این ظرفیت را می توان بعنوان K در معادله منطقی رشد جمعیت در نظر گرفت. در شرایط واقعی این مزیت حد طبیعی رشد یک جمعیت می باشد که در یک محیط مشخص بوسیله ی منابع موجود تنظیم شده است و یکی از نقاط تعادل است که یک جمعیت از طریق اثرات وابسته به تراکم فقدان غذا، فضا (برای مثال قلمرو)، پناهگاه و سایر منابع به آن نقطه گرایش می یابد ( Sinclair et al., 2006).
- Beckو همکارانش در سال ۲۰۰۶ ظرفیت برد بوم شناختی (Kcc) را به عنوان تعادل بین جمعیت های گیاهی و علفخوار در هنگام عدم حضور محصول تعریف نمودند.
و تعریفی که Sinclair و همکارانش در این مورد ارائه نموده اند به این صورت است: حداکثر تعداد یا تراکم جانورانی که می توانند در سراسر یک دوره زمانی در یک مکان خاص حمایت شوند (Sinclair et al, 2006).
- ظرفیت برد انسانی
- سطحی از جمعیت است که حداکثر محصول پایدار را برای مقاصد بهره برداری بدست دهد و این درست همان چیزی است که مرتعداران آنرا تحت عنوان ظرفیت چرایی دام قلمداد کرده اند (Sinclair et al., 2006).
- ظرفیت زمین برای حمایت از جمعیت انسانی از طریق هر دو مورد محدودیت های طبیعی و انتخاب های انسانی مربوط به اقتصاد ها، محیط زیست، فرهنگ (شامل ارزش ها و سیاست ها)، و آمار جمعیتی تعیین می شود. از این رو ظرفیت برد انسانی پویا و نامشخص است (Cohen, 1995).
- ظرفیت برد زیست شناختی
این اصطلاح را تحت عنوان حداکثر تعداد افراد یک گونه که می توانند در یک زیستگاه نامحدود بدون تهدید نمودن دیگر گونه های موجود در آن زیست کنند تعریف می کنند. فاکتورهای از قبیل غذای در دسترس، آب، پوشش، طعمه و گونه های طعمه خوار بر ظرفیت برد زیست شناختی اثر خواهند گذاشت.
سطحی از جمعیت است که حداکثر محصول پایدار را برای مقاصد بهره برداری بدست دهد و این درست همان چیزی است که مرتعداران آنرا تحت عنوان ظرفیت چرایی دام قلمداد کرده اند (Sinclair et al., 2006).
- ظرفیت برد اجتماعی
این اصطلاح در بوم شناسی حیات وحش در قالب اثر گوزن ها بر جوامع انسانی مورد استفاده قرار می گیرد. به عنوان مثال به اثرات منفی گوزن ها با توجه به جمعیت انسانی می توان اشاره نمود. که بحث تخریب مزارع و زمین های کشاورزی با افزایش جمعیت گوزن ها به بیش از ظرفیت برد مهمترین مورد است. البته این اصطلاح (ظرفیت برد اجتماعی) در مبحث مدیریت گردشگری بیشتر کاربرد دارد. ظرفیت برد اجتماعی گونه ها با توجه به درجه تحمل انسانی یا پذیرش یک گونه در داخل محدوده ی پراکنش انسانی از طریق واکنش های ممکن تعیین می گردد (deer.fw.msu.edu, 2012).
این مورد پیشنهاد می دهد که ظرفیت برد اجتماعی تنها مطابق سطوح قبلی که سابق بر این کامل شده اند ارزیابی شود، بطوریکه یک ارزیابی نا اریب فراهم شود. هر چند این دستورالعمل از مدیران برای دانشمندان ازطریق فاکتورهای متعدد (ازقبیل وضوح آب، زیستگاه های تخصصی، وغیره) مستثنی نشده است. باید ارزیابی شود. استفاده از سیستم های ویژه گرا برای پشتیبانی در تصمیمات مدیریتی به صورت مختصر به همراه یک کابرد پیشنهاد شده از یک سیستم ویژه گرای فازی برای خاتمه دادن به آن بحث شده است.
- Simberloff در مقاله مروری خود در سال۱۹۷۴ تحت عنوان نظریه ی تعادل جغرافیای زیستی جزایر و بوم شناسی بیان می کند که برای هر یک از گونه ها یک ظرفیت برد بحرانی وجود دارد.
- Locke نیز در گزارش خود در سال ۲۰۰۷ به این مفهوم اشاره و بیان نموده است که ظرفیت برد وابسته به غذا، آب، و دیگر نیازها و علاوه بر این وابسته به عوامل مرگ و میر از قبیل طعمه خواران و بیماری ها است.
- Fritz & Duncan در سال ۱۹۹۴ در پژوهش خود که در مورد ظرفیت برد سمداران اکوسیستم های ساوانای آفریقا بوده است، ظرفیت برد را به عنوان حداکثر تعداد جانورانی که می توانند در یک منطقه معین و در یک دوره زمانی طولانی بدون تخریب زیستگاه حمایت شوند تعریف نموده اند.
در جایی دیگر Dasmann سه تعریف را برای ظرفیت برد در ادبیات حیات وحش ارائه نموده است (Demaris &
amp; Krausman, 2000):
- تعداد جانوران مربوط به یک گونه که یک زیستگاه می تواند از آنها حمایت کند.
- محدوده ی بالای رشد جمعیت، بطوریکه بوسیله ی نمودار منطقی تعریف می شود.
- تعداد جانورانی که یک زیستگاه می تواند در شرایط نیرومند و سالم نگهداری نماید.
- ظرفیت برد اقتصادی
ظرفیت برد اقتصادی(Icc) بعنوان یک تعادل جمعیتی است که اجازه می دهد حداکثر محصول پایدار گیاهخواران بدون اعمال تغییر در ساختار اجتماعات گیاهی حاصل شود(Beck et al, 2006; Macnab 1985). این اصطلاح از نظر Sinclair و همکارانش به معنای سطحی از جمعیت است که حداکثر برداشت (یا حداکثر محصول پایدار[۲]) را در قالب یکی از مفاهیم چیدن یا جمع آوری نمودن محصول تولید می نماید(Sinclair et al , 2006).
- روش های برآورد ظرفیت برد
به طور کلی می توان کلیه تعاریف ارائه شده توسط نویسندگان مختلف از دهه ی ۱۹۶۰ را در زمینه ی ظرفیت برد در دو گروه عمده جای داد (عجمی، ۱۳۸۱Sinclair et al., 2006 ;):
- ظرفیت برد بوم شناختی
- ظرفیت برد انسانی