“
رنگ سبز، نشاندهنده رضا، آرامش و امیدواری است و آمیزهای است از دانش و ایمان. دیدن آن در فرد احساس جوانی و فرا رسیدن بهار را بیدار میکند.
رنگ سفید، نماد عفت، پاکدامنی، پارسایی، بیگناه و حقیقت است. مهمترین جنبه نمادی آن، صلح و متارکه از جنگ است که پرچم سفید نیز همین معنی را میدهد.
رنگ سیاه، رنگ افسردگی، سنگینی و عمق است. در عین حال نماد رازداری، پوشیدگی و غم و اندوه نیز هست. این رنگ، هم آثار روانی مثبت دارد، هم منفی.
۲-۱۲-۱۱: پرهیز از تکراری بودن سبک تصویرسازی: استفاده ی مکرر از هر عامل بصری، تکراری و کلیشهای بزرگترین آسیب را به ارتباط مداوم دانشآموز (طی نه ماه تحصیلی) با محتوای کتاب آموزشی وارد میکند. برای مثال، چنانچه قرار است، در پایان یک موضوع درسی، دانشآموز در صفحه آخر کمی خستگی درکند، در تصویرسازی یا صفحهآرایی باید از خطوط منحنی و رنگهای کم رنگ و سرد بیشتر استفاده شود. یا اگر لازم است، با توجه به مطالب درسی، وضعیت خاصی مانند استراحت فکری در اعصاب و روان مخاطب پیش بیاید، باید از عناصر اولیه هنرهای تجسمی مانند(نقطه، خط، سطح و …) به جا و به هنگام استفاده کرد.
۲-۱۲-۱۲: اصل تصویرگری مبتنی بر تحقیق و پژوهش: در تصویرسازی، به ویژه تصویرسازی علمی، تصویرگر نیازمند جمع آوری مدارک و شواهد است. این کار را میتوان به کمک متخصص موضوعی انجام داد. برای مثال، در نمایش لباس اقوامی که در گذشته زندگی میکردهاند و یا زندگی مردم نخستین، نیازمند تحقیق جز به جز در زندگی آنان هستیم. این کار، با همکاری یک مورخ امکانپذیر است.
۲-۱۲-۱۳: اصل استفاده به جا از تصویر: هر نوع تصویری برای بیان هر پیامی مناسب نیست. برای مثال، در نمایش پدیدههای جغرافیایی، نظیر چشمانداز جغرافیایی یک مکان و یا یک خانه روستایی در برنج زارهای شمال ایران، عکس بهتر از نقاشی است و یا در آموزش موضوعات دینی، طراحی و نقاشی بهتر از عکس است.
۲-۱۲-۱۴: اصل تطبیق با واقعیات: یک تصویر باید نمادی از واقعیات باشد؛ چه علمی، چه اجتماعی و چه تاریخی یا جغرافیایی. برای مثال، یک کبوتر هیچ گاه روی پنج تخم نمی نشیند و زنان عشایر هیچ گاه چادر نمی پوشند، لباس مردم دوره صفویه، مانند لباس امروز مردم ایران نیست، و یا در بیابان های ایران کاکتوس دیده نمی شود. توجه به عناصر شهری، روستایی، ایلی، اجتماعی، قومی و ناحیه ای(مناطق خزری، بیابانی، کوهستانی، ساحلی) در بهره گیری از تصاویر آموزشی از جمله ضرورت هاست.
۲-۱۲-۱۵: اصل برجسته سازی موضوع: برای رسانایی پیام، هنرمند ممکن است با برجسته سازی موضوع و یا تلفیق تکنیک های گوناگون به قابل حس کردن فضای نوشته کمک کند. برای مثال، تلفیق عکس و نقاشی در یک تصویر، ممکن است به تسهیل تفسیر میکروسکوپی یک موضوع در زیست شناسی کمک کند.
۲-۱۲-۱۶: رعایت تناسب بین سبک هنری و موضوع آموزشی: سبک هنری با موضوع آموزشی در ارتباط تنگاتنگ قرار دارند. برای مثال، در تصویر کشیدن موضوعات علمی و پدیدههای طبیعی باید از سبک رئالیسم سود جست.
۲-۱۲-۱۷: اصل تفاوت در فرهنگ های منطقهای: مخاطبان کتاب درسی از نزدیکترین تا دورترین نقطههای یک کشور را دربرمیگیرند و اغلب دارای فرهنگهای متفاوتی هستند. آن ها در شهرها، روستاها، و نواحی جغرافیایی متفاوتی چون (مناطق بیابانی، کوهستانی و معتدل خزری) زندگی میکنند. آداب، رسوم، لباس، و شیوه ی معیشت هر ناحیه نیز متأثر از شرایط جغرافیایی، گذشته تاریخی و سنتهای آن قوم است. دور شدن از ویژگیهای بومی و یا منطقهای و یا توجه نکردن به تنوع آن ها موجب بیگانه شدن دانشآموز از محتوای آموزشی می شود و درکپذیری مفاهیم را برای او دشوار میکند.
۲-۱۲-۱۸: اصل به روز بودن تصویر: رعایت سه ویژگی مهم در تصویر، موجب به روز بودن تصویر میشود. در این صورت، مخاطب از دیدن آن به لحاظ علمی، اجتماعی و زمانی احساس بیگانگی و دوری از واقعیت نمیکند. این سه ویژگی عبارتند از: استفاده از جدیدترین شیوه برای نمایش بهتر موضوع، استفاده از تکنیکهای مدرن و گاه ترکیبی، و انطباق با پیشرفتهای جدید علمی و واقعیتهای موجود.
۲-۱۲-۱۹: اصل توازن در تصویرگری جنسیتها: اغلب این انتقاد به کتابهای آموزشی وارد میشود که در تصویرگری کتابها، غلبه با مردسالاری است، در حالی که نیمی از مخاطبان کتابهای آموزشی دختران هستند. توجه نکردن به جنسیتها، موجب بیعلاقگی نیمی از مخاطبان میشود. مخاطبان از هر جنس که باشند، باید به کتاب احساس دلبستگی پیدا کنند و آن را از خود بدانند و یا خود را در آن بیابند.
۲-۱۲-۲۰: توجه به هویت ملی، اعتقادی و اسلامی: در طراحی تصویر، باید به هویت تاریخی، قومی، اعتقادی مردم به ویژه ارزشهای اسلامی توجه کرد. استفاده از طرحهای تاریخی، بومی و مورد مردم از اهمیت زیادی برخوردار است. شایسته است، محتوای مواد آموزشی به انتقال میراث فرهنگی ملی و منطقه ای کمک کند.
۲-۱۲-۲۱: تحریک حس کنجکاوی و علاقه به کشف: تصاویر در فراگیر باید انگیزه و سؤال ایجاد کنند؛ به گونهای که ذهن او با دیدن تصاویر فعال گردد و علاقهمندی به کشف در او بیدار شود. شروع کتابهای آموزشی، با توجه به نوع کتاب، همراه با تصاویر متنوع و مرتبط، در تحریک حس کنجکاوی فراگیران مؤثر است. برای مثال، شروع یک کتاب علوم همراه با گیاهان سبز، گل، پروانه و جانوران، بیشتر به تحریک حس کنجکاوی کودکان کمک میکند تا کتابی که اولین تصویر آن از رعد و برق و آسمان تیره باشد.
۲-۱۲-۲۲: توجه به علایق کودکان به رنگها: رنگها علاوه بر زیبایی، بار اطلاعاتی نیز دارند. در عین حال باید با توجه به رشد سنی کودک انتخاب شوند. کودکان رنگهای شاد، تمیز، پخته، جاافتاده و خالص را دوست دارند. رنگهای چرک و خفه برای کودک دافعه دارند (سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی، ۱۳۸۳؛ صص ۱۵-۳۰).
۲-۱۳: مدرسه هوشمند چیست؟
در تعریف مدارس هوشمند ایران چنین آمده است: مدارس هوشمند ایران مدارس توسعه یافتهای هستند که برای انتقال مفاهیم سنتی از ابزارهای فناوری اطلاعات و ارتباطات کمک میگیرند. این ابزارها شامل برنامه های رایانهای از جمله به کارگیری نرمافزارهای کاربردی نظیراسلاید (پاورپوینت)، واژه نگار و صفحات گسترده و امکانات اینترنتی است (شیوه نامه اجرایی هوشمندسازی مدارس،۱۳۹۰).
مدرسه هوشمند،مدرسهاى است که درآن روند کلیه فرایندها اعم از مدیریت ، نظارت ، کنترل ، یاددهی-یادگیری ، منابع آموزشی و کمک آموزشی ، ارزشیابی ، اسناد و امور دفتری ، ارتباطات و مبانی توسعه آن ها ، مبتنی بر فاوا[۶۲] و جهت بهبود نظام آموزشی و تربیتی پژوهش محورطراحی شده است.
در مدارس هوشمند، کامپیوتر جایگزین تخته سیاه و سی.دی جای دفتر مشق را میگیرد. دانشآموزان میتوانند از طریق اینترنت اطلاعات بسیاری درباره هر موضوع که بخواهند به دست آورند. در این سیستم، معلم و شاگرد هر دو تولید محتوای الکترونیکی و درس را به صورت سی.دی ارائه میکنند.
“